احكام نوجوانان (صافي)

مشخصات كتاب

سرشناسه : صافی گلپایگانی، لطف الله، 1298 -

عنوان و نام پديدآور : احکام نوجوانان / مطابق با فتاوی لطف الله صافی گلپایگانی.

مشخصات نشر : قم: راسخون، 1377.

مشخصات ظاهری : 186 ص.؛ مصور ٬ نمودار؛ 5/10×19 س م.

شابک : 4000 ریال 964-91531-4-4 : ؛ 40000 ریال (چاپ چهارم) ؛ 7000 ریال (چاپ سیزدهم) ؛ 7000 ریال (چاپ چهاردهم) ؛ 10000 ریال: چاپ پانزدهم 964-91531-5-5 :

يادداشت : چاپ چهارم : زمستان 1380.

يادداشت : چاپ سیزدهم: بهار 1385.

يادداشت : چاپ چهاردهم: تابستان 1385.

يادداشت : چاپ پانزدهم : بهار 1386.

یادداشت : واژه نامه.

موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه -- ادبیات نوجوانان

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

رده بندی کنگره : BP183/9/ص 24الف 3 1377

رده بندی دیویی : [ج]297/3422

شماره کتابشناسی ملی : م 77-11095

سخن ناشر

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

برتري عالِم بر عابد، همچون درخشندگي خيره كنندۀ ماه، در شب چهاردهم، نسبت به ستارگان است.

حضرت امام صادق، عليه السّلام، با بيان تشبيه زيباي فوق، اهمّيّت عالمان دين را از منظر اسلام يادآور مي شوند؛ آري، عالم دين، نه آنكه فقط خود نور دارد، بلكه نور را به ره پويان وادي حقيقت نيز ارزاني مي بخشد.

وظيفۀ فقيه، استخراج حكم الهي، از لابلاي متون اصيل

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 4

اسلامي است و اين مهم، در طول قرونِ پس از غيبت امام عصر (عج)، با تلاش و از خودگذشتگي فقهاي عظيم الشان، به خوبي حاصل شده است.

امروز، حضرت آيت اللّٰه العظمي حاج شيخ لطف اللّٰه صافي، متفكر و اسلام شناس و افتخار تشيع، از بزرگانِ مراجعي است كه سينه اش رازدار علوم آل محمّد، صلّي اللّٰه عليه و آله و سلّم، گرديده، و سرمايۀ سترگ علمي او، جام تشنگان معرفت اللّٰه را لبريز مي كند.

مركز نشر راسخون، افتخار دارد كه

با نشر رسالۀ احكام نوجوانان اين فقيه فرزانه، گامي ديگر در جهت ارج نهادن به ارزشهاي والاي اسلامي برداشته و به باروري هر چه بيشتر فرهنگي- عقيدتي نونهالان باغ اسلام كمك مي نمايد.

در پايان، راسخون، تلاش حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده، در تدوين نوشتار اصلي كتاب را ارج مي نهد.

مركز نشر راسخون

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 17

نگرشي بر زندگاني حضرت آيت اللّٰه العظمي صافي (مد ظله العالي)

اشاره

احمد كريمي

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 18

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

حضرت آيت اللّٰه العظمي آقاي حاج شيخ لطف اللّٰه صافي (مد ظله العالي)، فقيه، اسلام شناس و انديشمند بزرگ معاصر، در سال 1337 ه. ق، در شهر گلپايگان، قدم به صحنۀ هستي نهاد.

والدين

پدر او عالم عارف، مرحوم آيت اللّٰه آخوند ملا محمّد جواد صافي، (متولد 1287 ه. ق) بود كه علاوه بر تخصّص، تحقيق، تأليف و تدريس در گرايش هاي مختلف علوم

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 19

اسلامي مانند فقه، اصول، كلام، اخلاق، حديث و …، در زمينۀ هنرهاي ارزشمندي چون شعر و خوشنويسي نيز سرآمد بود. زهد، تقوي، عشق به ولايت و فضيلتهاي علمي اخلاقي آن بزرگ مرد، از يك سو و مواضع قدرتمندانۀ او در سنگر امر به معروف و نهي از منكر و جبهه گيري هاي صريحش در برابر افكار انحرافي، غير متديّنان، ظالمان و جابران آن روزگار از سويي ديگر، هر قدر كه مردم گلپايگان را شيفته و مطيع محض او مي نمود، هيأت حاكمه، خوانين و زورگويان را در برابرش شكننده تر مي كرد؛ چنان كه آنها هميشه او را سدّ راه اعمال خلاف شرع و بدعت گذاري هاي خود ديده و تا زنده بود از غيرت ديني و خشم الهي او مي ترسيدند. آفتاب عمر آن عالم جليل القدر در افق عصر 25 رجب سال 1378 ه. ق، مصادف با شب شهادت حضرت امام موسي كاظم، عليه السلام، غروب كرد.

مادر او بانوي فاضله، شاعره و عاشق اهل بيت، عليهم السّلام، فاطمه خانم، دختر حضرت آيت اللّٰه آخوند ملا محمّد علي، بود.

از ويژگي هاي بزرگ معنوي، اخلاقي، كه در وجود آن مرحومه، متبلور بود، مي توان به تعبد، اخلاص، تقوي، معرفت به حضرت حق، شجاعت،

صراحت لهجه، شوهرداري

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 20

كم نظير و اهتمام در تربيت كودكان، راز و نياز خاشعانه و ذكر و دعا و نماز شب اشاره كرد.

تحصيلات

آيت اللّٰه العظمي صافي، در نوجواني قدم به وادي علم و معنويت، حوزه، نهاد و ميهمان صفاي حلقه هاي صميمي درس و بحث و مَحرَم شور وصف ناپذير مناجات نيمه شب پاكباختگان حوزه شد. ابتدا در گلپايگان، كتب پايۀ ادبيات عرب را نزد عالم جليل القدر، مرحوم آخوند ملا أبو القاسم مشهور به «قطب» آغاز كرد و ادامۀ مباحث ادبيات، كلام، تفسير، حديث، فقه و اصول را تا پايان سطح در همان جا پي گرفت و در اين مدت حجم وسيع كتب مهم رشته هاي مذكور را نزد پدر بزرگوارش، حضرت آيت اللّٰه آخوند ملا محمّد جواد صافي آموخت. در سال 1360 ه. ق، گلپايگان را با دنيايي از خاطره هاي شيرين دوران كودكي و نوجواني و لذت حضور در كنار پدر و مادري مهربان و دلسوز، كه اكنون از حسرت فراق او پريشان بودند، ترك كرد و رنج مشكلات هجرت به قم را پذيرا شد، تا با حضور در مجلس درس و بحث اساتيد بزرگ حوزۀ علميه قم به تكميل تحصيلات و تحقيقات خود بپردازد.

ايشان چند سال بعد به نجف اشرف مشرف شد و در آنجا

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 21

نيز از محضر مراجع عاليقدر آن حوزه، براي يك سال بهره مند گشت.

هوش و استعداد فوق العاده و تلاش و جديّت در امر تحصيل او را مورد علاقه خاص اساتيد بزرگ قم و نجف قرار داد. حضرت آيت اللّٰه العظمي صافي پس از آن مجدداً به قم بازگشتند و بيش از پانزده سال حلقه نشين مجلس درس و

بحث و اخلاق و عرفان مرجع پرافتخار شيعه، حضرت آيت اللّٰه العظمي بروجردي و نيز يكي از مشاورين ويژه و برجسته و از اصحاب خاص استفتاء آن بزرگوار گشت و آن مرحوم، نظر به توانايي والاي علمي آيت اللّٰه العظمي صافي، پاسخگويي به سؤالات مهم و حساسي از فقه و كلام شيعي و نيز نگارش كتاب ارزشمندي دربارۀ مهدويّت را كه منتخب الاثر نام گرفت، به ايشان واگذار كردند.

از اساتيد مهم آن بزرگوار در قم، مراجع تقليد، آيات عظام:

سيد محمّد تقي خوانساري، حجّت، صدر، بروجردي و در نجف، آيات عظام: شيخ محمّد كاظم شيرازي، سيد جمال الدين گلپايگاني و شيخ محمّد علي كاظمي را مي توان نام برد.

ويژگيهاي آيت اللّٰه العظمي صافي

زهد، تقوي، اخلاص، قناعت، توكل، سعۀ صدر، صراحت لهجه و امر به معروف و نهي از منكر، از ويژگي هاي مهم

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 22

روحي- اخلاقي اين فقيه وارسته است.

وجودش، درياي بي كرانۀ عشق به انوار مقدس ائمه معصومين، عليهم السّلام، است و هر پگاه بعد از نماز، در دعاي عهد، مي توان ترنّم تمنّاي دل شيداييش را در نغمۀ «العجل العجل يا مولاي يا صاحب الزمان» شنيد و او را عصرهاي جمعه، ميان خيل عاشقان مهدي (عج)، ميهمان لحظه هاي پرمعنويت مسجد جمكران، ديد.

تدريس، تحقيق و تسلط در زمينۀ علوم متنوع اسلامي همچون فقه، اصول، كلام، حديث، رجال و …، تأليف حدود هشتاد اثر ارزشمند و محققانه به زبان هاي فارسي و عربي كه بعضي از آنها به چند زبان ديگر نيز ترجمه شده، از ويژگي هاي علمي ايشان است.

برخورداري از چنين موقعيت هاي والاي علمي، ايشان را در حوزۀ علميه قم، در رديف ممتازين قرار داد و بزرگاني چون آيات عظام: سيد جمال

الدين گلپايگاني، بروجردي، امام خميني و سيد محمد رضا گلپايگاني و بعضي ديگر، مقام بلند علمي- معنوي او را ارج نهادند؛ و آيت اللّٰه العظمي سيد جمال الدين گلپايگاني در حدود 45 سال پيش، اجتهاد متين و اوج مقام فقهي آيت اللّٰه العظمي صافي را طي مكتوبي مهم، اعلام كرد.

ايشان، سالها از طرف مرحوم آيت اللّٰه العظمي بروجردي و پس از ارتحال آن بزرگوار، از معدود كساني بود كه مسئوليت

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 23

امتحان فضلاي حوزه در سطح عالي و درس خارج را داشته و شماري از مجتهدان كنوني و مدرسين حوزه علميه قم، نزد معظم له امتحان داده اند.

اين فقيه گرانقدر، علاوه بر موارد مذكور، مطالعات گسترده اي در زمينه ادبيات و تاريخ اسلام و ايران داشته و ضمن آشنايي با قالب هاي گوناگون شعري، در سرودن شعر نيز مهارت كامل دارند.

اين مرجع فرزانه، حتي اكنون نيز با تمامي مشغله هاي موجود، اخبار و مسائل دنيا و بالخصوص جهان اسلام را هر روز با دقت تمام از طريق رسانه هاي گروهي دنبال كرده و بنا به اطلاعات وسيع تاريخي- سياسي، از قدرت تحليل بالايي در زمينه رويدادهاي منطقه اي، جهاني و دنياي اسلام برخوردار است و مصداق واقعي «عالِم به زمان» مي باشد.

قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، حضور در صحنه هاي مختلف مبارزه با رژيم ستم شاهي باعث حساسيت ساواك، نسبت به اين فقيه آگاه گشت و بالاخره به توقيف يكي از كتب ايشان كه حاوي مطالبي در نقد فساد رژيم شاه بود، منجر شد. در همين حال نشر بعضي كتب مهم حضرت آيت اللّٰه العظمي صافي كه در دفاع از تشيع نگاشته بود نيز، در بعضي از كشورهاي عربي ممنوع شد و

بدين صورت دولتمردان اين كشورها همسو با برخي مزدوران قلم بدست استعمار،

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 24

نتوانستند خشم خود را از نوشته هاي آگاهي بخش و بيداركننده اش، پنهان نمايند.

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، ايشان در سال 1358 ه. ش، به عنوان عضو مجلس خبرگان اوّل، انتخاب و در سال 1359 ه. ش، از سوي حضرت امام خميني (قدس سرّه) به عضويت شوراي نگهبان منصوب شد و هشت سال به عنوان دبير شوراي نگهبان، منشأ خدمات ارزنده اي به نظام مقدس و مردم عزيز گشت، و در پاسداري از حريم اسلام و قرآن، لحظه اي ترديد به خود راه نداد.

حضرت آيت اللّٰه العظمي صافي، كه حد اقل از دو دهه قبل، با وجود داشتن تمامي شرايط مرجعيت، كريمانه از آن گذشته بود، با ارتحال حضرت آيت اللّٰه العظمي گلپايگاني، قدس سرّه، در آذر ماه 1372 ه ش، بنا به تقاضاهاي مكرّر و اصرار پي درپي علما و مردم، بالاخره تصدي مرجعيت را پذيرفت و اكنون به عنوان يكي از مراجع عمده، و اركان اصلي حوزه علميه قم، به شمار مي رود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 25

[مقدمۀ كتاب]

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ اين رساله احكام نوجوانان را بعضي موثقين با فتاواي حقير تطبيق نموده اند.

اميد است عامل به آن مأجور باشد.

دستورهاي عملي اسلام، كه وظيفۀ انسانها را، نسبت به كارهايي كه بايد انجام دهند و يا از آن دوري جويند مشخص مي كند، «احكام» نام دارد.

هر كاري كه انسان انجام مي دهد، در اسلام داراي حكم خاصي است، احكامي كه تكليف ما را نسبت به كارها مشخص مي كند پنج قسم است: واجب، حرام، مستحب، مكروه و مُباح، كه اين احكام را، «احكام تكليفيّه» مي نامند.

واجب؛ كاري است كه انجام آن

لازم مي باشد و ترك آن

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 26

عذاب دارد؛ مانند نماز و روزه.

حرام؛ كاري است كه ترك آن لازم و انجامش عذاب دارد؛ مانند دروغ و ظلم.

مستحب؛ به كاري گويند كه انجامش نيكو است و ثواب دارد ولي ترك آن عذاب ندارد؛ مانند سلام كردن و صدقه دادن.

مكروه؛ كاري است كه ترك آن نيكو مي باشد و ثواب دارد ولي انجامش عذاب ندارد؛ مانند خوابيدن در مسجد و مدح فروشنده از كالايي كه مي فروشد.

مباح؛ به كاري گويند كه انجام و ترك آن مساوي است، نه عذابي دارد و نه ثوابي؛ مانند راه رفتن و نشستن.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 27

اجتهاد و تقليد

اشاره

انسان مي تواند از روي «اجتهاد» يا «تقليد»، به احكام دين عمل كند.

«اجتهاد» سعي و تلاش فراوان است، در راه استخراج احكام دين از منابع آن، كه مهمترين آنها قرآن و احاديث معصومين عليهم السلام مي باشد، پس از آموختن علومي كه انسان را كمك مي كند تا بتواند احكام را از منابع آن استخراج كند.

به كسي كه داراي چنين توانايي علمي باشد، «مجتهد» مي گويند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 28

«تقليد»، به معناي پيروي و دنباله روي است و در اينجا به معناي پيروي از «مجتهد» مي باشد؛ يعني انسان كارهاي خود را مطابق فتواي مجتهد انجام دهد.

مسألۀ 1- به مجتهدي كه ديگران از او تقليد مي كنند، «مرجع تقليد» و به كسي كه از مجتهد تقليد مي كند، «مُقلِّد» مي گويند.

مسألۀ 2- كسي كه مجتهد نيست و نمي تواند احكام و دستورهاي الهي را از منابع آن بدست آورد و نيز نمي تواند عمل به احتياط نمايد، بايد از مجتهد تقليد كند؛ يعني كارهاي خود را مطابق فتواي او انجام دهد.

مسألۀ 3- وظيفه اكثر مردم در احكام

دين، تقليد است؛ چون افراد كمي هستند كه بتوانند در احكام، اجتهاد كنند.

مسألۀ 4- مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند بايد:

* عادل باشد.

* زنده باشد.

* مرد باشد.

* شيعۀ دوازده امامي باشد.

* و بنابر احتياط واجب، اعلَم باشد.

مسألۀ 5- كسي كه از مجتهدي تقليد مي كند، اگر مرجع تقليدش از دنيا برود، و مجتهد زنده اعلمِ از او نباشد، با

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 29

دو شرط مي تواند بر تقليد وي باقي بماند:

1- در مقدار قابل توجهي از مسائل، به فتواي او عمل كرده باشد.

2- تصميم داشته، تا مسائل ديگري را كه برايش پيش مي آيد، نيز به فتواي او عمل كند.

و احتياط واجب آن است كه اگر مجتهد ميّت، اعلم از مجتهد زنده باشد، بر تقليد وي باقي بماند.

مسألۀ 6- اعلم كسي است كه در استخراج احكام، از منابع آن، از مجتهدان ديگر، استادتر باشد.

مسألۀ 7- مجتهد و اعلم را از سه راه مي توان شناخت:

* خود انسان يقين كند؛ مثل آنكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.

* گواهي دو نفر عالم عادل كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفتۀ آنان مخالفت نكنند.

* عده اي از اهل علم كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفتۀ آنان اطمينان پيدا مي شود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند.

مسألۀ 8- راههاي بدست آوردن فتواي مجتهد:

* شنيدن از خود مجتهد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 30

* شنيدن از دو نفر عادل.

* شنيدن از يك نفر مورد اعتماد، كه از گفتۀ او اطمينان پيدا مي شود.

* ديدن در رسالۀ مجتهد، كه درستي آن مورد اطمينان

باشد.

مسألۀ 9- اگر فتواي مجتهد در مسأله اي عوض شود، مقلّد بايد به فتواي جديد عمل كند و عمل كردن به فتواي گذشته، جايز نيست.

مسألۀ 10- مسائلي را كه انسان غالباً به آنها احتياج دارد، واجب است ياد بگيرد.

فرق بين احتياط مستحب و احتياط واجب

مسألۀ 11- «احتياط مستحب» هميشه همراه با فتواست، و مقلّد مي تواند به فتوا، يا به احتياط، به دلخواه خود، عمل نمايد. مانند اين مسأله:

«ظرف نجس را كه يك مرتبه در آب كر بشويند پاك مي شود، گرچه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند.»

«احتياط واجب» همراه با فتوا نمي باشد و مقلّد بايد به همان احتياط عمل كند و به فتواي مجتهد ديگر نيز مي توان مراجعه نمود، مانند اين مسأله:

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 31

«احتياط آن است كه بر برگ درخت انگور، اگر تازه باشد سجده نكنند.»

چگونه انسان بالغ مي شود؟

نشانه هاي بلوغ سه تاست:

1- بيرون آمدن مايع مني «1» از انسان.

2- روييدن موي خشن بر، عانه «2».

3- كامل شدن 15 سال قمري براي پسران و 9 سال قمري براي دختران.

براي تحقّق بلوغ، ظاهر شدن هر سه علامت ضرورت ندارد، بلكه با پديدار شدن يكي از آنها، بلوغ حاصل مي شود.

پس، اگر جواني از خود مني ببيند، هر چند به سن بلوغ نرسيده باشد، بالغ است و بايد به تكاليف شرعي عمل كند.

______________________________

(1). مني: مايعي است كه از غدد تناسلي به سبب آميزش يا احتلام، از مجراي بول خارج مي شود.

(2). بالاي عورت و پايين شكم.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 32

طهارت

اشاره

طهارت و پاكي بدن و محيط زندگي، در اسلام داراي اهمّيت بسياري است. انسان بايد از خوردن و آشاميدن چيزهاي نجس دوري كرده و بدن و لباسش براي «نماز»، كه بهترين شيوه پرستش پروردگار عالم است، پاك باشد و بهتر است تميزترين لباس را بپوشد. بنابراين شناختن چيزهاي نجس و آموختن شيوۀ پاك كردن آنها نيز لازم است.

مسألۀ 12- در عالَم همه چيز پاك است، مگر يازده چيز و آنچه بر اثر بر خورد با اينها نجس شود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 33

مسألۀ 13- چيزهاي نجس عبارت است از:

1- ادرار (بول) 2- مدفوع (غائط)

3- مني

4- مردار

5- خون

6 و 7- سگ و خوك

8- شراب

9- آبجو

10- كافر

11-/ عرق حيوان نجاستخوار

مسألۀ 14- ادرار و مدفوع انسان و حيوانهاي حرام گوشت كه خون جهنده دارند نجس است.

مسألۀ 15- ادرار و مدفوع حيوان هاي حلال گوشت، مانند گاو و گوسفند و حيوان هايي كه خون جهنده ندارند؛ مانند مار و ماهي پاك است.

مسألۀ 16- بول و غائط حيوان هايي كه گوشت آنها مكروه است، پاك مي باشد؛ مانند اسب

و الاغ.

مسألۀ 17- فضلۀ پرندگان حرام گوشت؛ مانند كلاغ، پاك است؛ ولي بهتر است از آنها دوري كرد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 34

احكام مردار

مسألۀ 18- به حيواني كه به دستور اسلام كشته نشود، «مُردار» گويند. «1»

مسألۀ 19- حيوان ها دو دسته اند: برخي خون جهنده دارند؛ يعني اگر رگ آنها بريده شود، خون با فشار از آن بيرون مي آيد و برخي ديگر خون جهنده ندارند؛ يعني اگر رگ آنها بريده شود، خون با فشار بيرون نمي آيد.

مسألۀ 20- مردار حيواني كه خون جهنده ندارد؛ مانند ماهي، پاك است؛ اگر چه در آب بميرد.

مسألۀ 21- مردار حيواني كه خون جهنده دارد؛ اجزاي بي روحش مانند مو و شاخ، پاك و اجزاي روح دار آن؛ مانند گوشت و پوست، نجس است.

مسألۀ 22- تمام اجزاي بدن سگ و خوك؛ چه مرده و چه زندۀ آن نجس است.

مسألۀ 23- انسان مرده هر چند تازه از دنيا رفته و بدنش سرد نشده باشد (بجز اجزاي بي روح او؛ مانند ناخن، مو و دندان)، تمام بدنش نجس مي باشد.

مسألۀ 24- هرگاه ميّت را غسل دهند، بدنش

______________________________

(1). براي آشنايي بيشتر با چگونگي ذِبح حيوان، به مسألۀ 438 مراجعه كنيد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 35

پاك مي شود.

مسألۀ 25- كسي كه در راه خدا و براي حفظ اسلام مي جنگد، اگر در ميدان نبرد و معركۀ درگيري كشته شود و همانجا از دنيا برود، بدنش پاك است و نياز به غسل و كفن ندارد.

احكام خون

مسألۀ 26- خون انسان و هر حيواني كه خون جهنده دارد؛ مانند مرغ و گوسفند، نجس است.

مسألۀ 27- حيواني كه خون جهنده ندارد؛ مانند ماهي و پشه، خونش پاك است.

مسألۀ 28- بنابر احتياط واجب، از تخم مرغي كه ذرّه اي خون در آن است بايد اجتناب كرد. ولي اگر خون در زرده باشد، تا پوست نازك روي آن پاره نشده، سفيدۀ تخم مرغ پاك

مي باشد.

مسألۀ 29- خوني كه از لاي دندان- لثه- مي آيد، اگر با آب دهان مخلوط شده و از بين برود پاك است و در آن صورت فرو بردن آب دهان هم اشكال ندارد؛ اگر چه بهتر است آن را فرو نبرند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 36

چيز پاك چگونه نجس مي شود؟

مسألۀ 30- اگر چيز پاكي به نجسي برخورد كند و يكي از آن دو بگونه اي تر باشد كه رطوبتش به ديگري برسد، چيز پاك نجس مي شود.

مسألۀ 31- اگر انسان نداند چيز پاكي نجس شده يا نه؟

پاك است. جستجو و وارسي هم لازم نيست، هر چند بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد.

مسألۀ 32- خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 37

مطهِّرات (پاك كننده ها)

اشاره

مسألۀ 33- مطهّرات، اشياء نجس را پاك مي كنند. عمدۀ پاك كننده ها عبارتند از:

1- آب

2- زمين

3- آفتاب

4- اسلام

5- بر طرف شدن نجاست (به شرحي كه خواهد آمد)

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 38

[آب]

احكام آبها

«آب» اقسام مختلفي دارد كه شناخت آنها ما را براي بهتر يادگرفتن مسائل مربوط به آن، كمك مي كند.

مسألۀ 34- آب يا «مضاف» است يا «مطلق».

آب مضاف: آبي است كه آن را از چيزي گرفته باشند (مانند آب سيب و هندوانه) و يا با چيزي مخلوط شده باشد، به قدري كه به آن، آب گفته نشود؛ مانند شربت.

آب مطلق: آبي است كه مضاف نباشد.

مسألۀ 35- آب مضاف:

ممكن است چيز كثيفي را تميز كند، ولي هرگز چيز نجس را پاك نمي كند (و از مطهّرات نمي باشد).

اگر با نجاست برخورد كند، نجس مي شود؛ هر چند نجاست كم باشد و بو يا رنگ يا مزه آب عوض نشود.

وضو و غسل با آن باطل است.

اقسام آب مطلق

مسألۀ 36- آب، يا از زمين مي جوشد.

يا از آسمان مي بارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 39

يا نه مي جوشد و نه مي بارد.

- آبي كه از آسمان ببارد «باران» است.

- آبي كه از زمين مي جوشد، اگر جريان داشته باشد؛ مانند آب چشمه و قنات «آب جاري» است و اگر بدون جريان باشد، «آب چاه» است.

- آبي كه از زمين نمي جوشد و از آسمان نمي بارد، اگر به مقداري كه در مسألۀ بعد خواهد آمد، باشد، «كُر» و اگر كمتر از اين مقدار باشد، «قليل» است.

مسألۀ 37- مقدار آبي كه اگر در ظرفي كه درازا و پهنا و گودي آن هر يك احتياطاً 5/ 3 وجب باشد بريزند پر شود، يا وزن آن از 128 مَن تبريزي، 20 مثقال كمتر باشد، به مقدار كُر است.

آب قليل

مسألۀ 38- آب قليل به محض برخورد با نجاست، نجس مي شود، مگر آن كه با فشار به چيز نجس برسد كه در اين صورت فقط قسمتي كه با نجس برخورد كرده و آن چه بعد از آن است، نجس مي شود؛ مانند ظرف آبي كه از بالا بر چيز نجس ريخته مي شود، و آب هاي بالا و داخل ظرف پاك است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 40

مسألۀ 39- اگر آب كر يا جاري، به آب قليل نجس متصل شود، پاك مي گردد. (مثلًا: اگر ظرف آب قليلي را كه نجس شده، زير شير آبي كه به منبع كر متصل مي باشد بگذارند و آب را بر آن باز كنند، پاك مي شود)، ولي اگر بو يا رنگ يا مزۀ نجاست گرفته باشد، بايد به قدري با آن مخلوط شود كه بو يا رنگ يا مزۀ نجاست از بين برود.

آبهاي كر، جاري و چاه

مسألۀ 40- تمام اقسام آب هاي مطلق، بجز آب قليل، تا زماني كه بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد، پاك است و هرگاه بر اثر برخورد با نجاست، بو يا رنگ يا مزۀ نجاست بگيرد، نجس مي شود. (بنابراين، آب جاري، چاه، كر و حتّي باران در اين حكم مشتركند).

مسألۀ 41- آب لوله هاي ساختمانها كه متصل به منبع كر مي باشد، در حكمِ آبِ كر است.

مسألۀ 42- برخي از خصوصيات آب باران:

اگر باران بر چيز نجسي كه عين نجس «1» در آن نيست، يك بار ببارد، پاك مي شود.

______________________________

(1). عين نجس؛ چيزي است كه خود بخود نجس است؛ مانند بول و خون.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 41

اگر بر فرش و لباس نجس ببارد، فشار لازم ندارد و پاك مي شود.

اگر بر زمين نجس ببارد پاك مي شود.

هرگاه آب

باران در جايي جمع شود، اگر چه كمتر از كر باشد، چنانچه چيز نجسي را در حالي كه باران همچنان مي بارد، در آن بشويند، تا زماني كه بو يا رنگ يا مزۀ نجاست نگرفته، پاك است.

چگونه چيزهاي نجس را آب بكشيم؟

مسألۀ 43- براي پاك كردن چيزهاي نجس، ابتدا بايد نجاست را بر طرف كرده، سپس طوري كه در مسائل آينده خواهد آمد، آن را آب كشيد.

مسألۀ 44- ظرف نجس را، بعد از بر طرف كردن نجاست، اگر يك مرتبه در آب كر بشويند كافي است، ولي با آب قليل سه مرتبه بايد شست.

مسألۀ 45- ظرف نجس را مي توان اين گونه آب كشيد:

با آب كر: يك بار آن را در آب برده و بيرون آورند.

با آب قليل: آن را سه مرتبه پر از آب كرده و خالي كنند، يا سه مرتبه قدري آب در آن ريخته و هر مرتبه آب را طوري در آن بگردانند كه به جاهاي نجس برسد و بيرون بريزند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 42

مسألۀ 46- فرش و لباس و چيزهايي مانند آن كه آب را به خود مي گيرد و قابل فشار دادن است، چنانچه با آب قليل تطهير مي كنند، بايد بعد از هر بار شستن، آن را فشار دهند تا آبهاي درون آن بيرون آيد و يا به گونه اي ديگر آب آن گرفته شود، ولي در آب كر و جاري فشار دادن لازم نيست.

زمين

مسألۀ 47- اگر كف پا يا كف كفش، هنگام راه رفتن، نجس شود، با راه رفتن يا ماليدن پا به زمين پاك مي شود، به شرط آن كه عين نجاست بر طرف شود.

و زمين بايد:

* پاك باشد.

* خشك باشد.

* خاك، شن، سنگ، آجر فرش و مانند اينها باشد.

مسألۀ 48- اگر بر اثر راه رفتن يا ماليدن پا بر زمين، نجاست ته كفش يا كف پا بر طرف شود، پاك مي گردد، ولي بهتر است حد اقل پانزده قدم راه برود.

احكام نوجوانان

(صافي)، ص: 43

آفتاب

مسألۀ 49- آفتاب (با شرايطي كه خواهد آمد) اين چيزها را پاك مي كند:

* زمين.

* ساختمان و چيزهايي كه در آن بكار رفته است، مانند در و پنجره.

* درخت و گياه.

مسألۀ 50- آفتاب با اين شرايط، پاك كننده است:

* چيز نجس تر باشد، به قدري كه اگر چيزي به آن برسد، تر شود.

* با تابش آفتاب، چيز نجس خشك شود. اگر چيز نجس مرطوب بماند، پاك نشده است.

* چيزي؛ مانند ابر يا پرده، مانع تابش آفتاب نباشد، مگر آنكه رقيق و نازك باشد و از تابش آفتاب جلوگيري نكند.

* آفتاب، به تنهايي آن را خشك كند؛ مثلًا به كمك باد خشك نشود.

* هنگام تابش آفتاب، عين نجاست در آن نباشد، پس اگر نجاست هست، پيش از تابش آفتاب برطرف كنند.

* قسمت بيرون و درون ديوار يا زمين را يكباره خشك كند، پس اگر روي آن امروز خشك شود و درون آن فردا، تنها

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 44

روي آن پاك مي شود.

مسأله 51- اگر زمين و مانند آن نجس باشد، ولي رطوبتي نداشته باشد، مي توان مقداري آب، يا چيز ديگري كه سبب مرطوب شدن آن شود، بر آن ريخته و سپس آفتاب بتابد و آن را پاك كند.

[اسلام]

مسألۀ 52- غير مسلمان نجس است و اگر شهادتين را بگويد، مسلمان مي شود؛ يعني بگويد:

«اشْهَدُ ان لا الٰهَ الّٰا اللّٰهُ، وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰهِ»

و با اسلام، تمام بدن او پاك مي گردد.

بر طرف شدن عين نجاست

مسألۀ 53- در دو مورد، با بر طرف شدن نجاست، چيز نجس پاك مي شود و نيازي به آب كشيدن ندارد:

الف: بدن حيوان؛ مثلًا منقار مرغي كه غذاي نجس خورده است، هنگامي كه نجاست از منقارش بر طرف شود پاك است.

ب: باطن بدن؛ مانند داخل دهان و بيني و گوش؛ مثلًا اگر هنگام مسواك كردن، از لثه ها خون بيايد، داخل دهان پاك است و آب كشيدن آن لازم نيست. ولي مسواك اگر با خون برخورد داشته باشد، به احتياط واجب، نجس مي شود؛ هر چند داخل دهان باشد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 45

وضو

اشاره

نمازگزار بايد قبل از انجام نماز، وضو گرفته و خود را براي انجام اين عبادت بزرگ آماده كند.

در برخي از موارد هم بايد «غسل» كند؛ يعني تمام بدن را با آداب مخصوص بشويد و هرگاه نتواند وضو بگيرد يا غسل كند، بايد به جاي آن عمل ديگري به نام «تيمّم» انجام دهد كه در اين قسمت با احكام هر يك آشنا خواهيد شد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 46

چگونه وضو بگيريم؟

مسألۀ 54- براي انجام وضو، انسان بايد ابتدا صورت، سپس دست راست و بعد از آن دست چپ را بشويد، آنگاه با رطوبتي كه از شستن دست بر كف آن است، سر را مسح كند؛ يعني دست را بر آن بكشد و سپس پاي راست و در آخر، پاي چپ را مسح نمايد.

توضيح اعمال وضو

شستن

مسألۀ 55- در وضو انسان بايد ابتدا صورت را از جايي كه موي سر روييده تا آخر چانه، از بالا به پايين بشويد و براي آنكه يقين كند مقدار واجب را شسته، بايد كمي اطراف صورت را هم بشويد.

مسألۀ 56- بعد از شستن صورت، بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد.

مسألۀ 57- براي آنكه يقين كند آرنج را كاملًا شسته، بايد مقداري بالاتر از آرنج را هم بشويد.

مسألۀ 58- كسي كه پيش از شستن صورت، دستهاي خود

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 47

را تا مچ شسته، هنگام وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد، و اگر فقط تا مچ را بشويد، وضويش باطل است.

مسح

مسألۀ 59- جاي مسح، يك قسمت از چهار قسمت سر، كه بالاي پيشاني است- جلوي سر- مي باشد.

مسألۀ 60- مسح سر، بايد مقداري باشد كه اگر كسي ببيند، بگويد: مسح كرد.

مسألۀ 61- احتياط مستحب آن است كه سر را به پهناي سه انگشت بسته و طول يك انگشت مسح كند.

مسألۀ 62- لازم نيست مسح بر پوست سر باشد، بلكه بر موي جلوي سر هم صحيح است، مگر موي سر به قدري بلند باشد كه هنگام شانه زدن، به صورت بريزد، كه در اين صورت بايد، پوست سر يا قسمت پائين- انتهاي- مو را مسح كند.

مسألۀ 63- پس از مسح سر، بايد با رطوبتي كه از وضو بر كف دست باقيمانده، روي پاها را از سر يكي از انگشتها تا برآمدگي روي پا مسح كند، و احتياط واجب آن است كه تا مفصل- جايي كه پا خم مي شود- را نيز مسح كند.

مسألۀ 64- در مسح بايد

دست را بر سر و پاها بكشد، و اگر دست را نگهدارد، و سر يا پا را به آن بكشد، وضو باطل است، ولي اگر موقعي كه دست را مي كشد سر يا پا مختصري حركت

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 48

كند، اشكال ندارد.

مسألۀ 65- اگر براي مسح، رطوبتي در كف دست نمانده باشد، نمي تواند دست را با آب خارج، تر كند، بلكه بايد از اعضاي ديگر وضو؛ مثلًا صورت، رطوبت بگيرد و با آن مسح كند.

مسألۀ 66- رطوبت دست بايد بقدري باشد كه بر سر و پا اثر بگذارد.

مسألۀ 67- محل مسح- سر و روي پاها- بايد خشك باشد، بنابراين اگر جاي مسح تر باشد، بايد آن را خشك كرد.

ولي اگر رطوبت آن بقدري كم باشد كه مانع از تأثير رطوبت دست بر آن نباشد، اشكالي ندارد.

مسألۀ 68- بين دست و سر يا پاها بايد چيزي مانند چادر و كلاه، يا جوراب و كفش فاصله نشود، هر چند بسيار رقيق و نازك باشد و رطوبت به پوست برسد (مگر در حال ناچاري).

مسألۀ 69- محل مسح بايد پاك باشد، پس اگر نجس است و نمي تواند آن را آب بكشد، بايد تيمم كند.

شرايط وضو

مسألۀ 70- با بودن شرايط زير، وضو صحيح و با نبودن حتّي يكي از آنها وضو باطل است:

1- آب وضو پاك باشد (نجس نباشد).

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 49

2- آب وضو و مكاني كه در آن وضو مي گيرد، مباح باشد (غصبي نباشد).

3-/ آب وضو مطلق باشد (مضاف نباشد).

4-/ ظرف آب وضو مباح باشد (به شرحي كه خواهد آمد).

5- ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد (به شرحي كه خواهد آمد).

6- اعضاي وضو پاك باشد.

7- مانعي از رسيدن

آب بر اعضاي وضو نباشد.

8- با قصد قربت و بدون ريا وضو بگيرد.

9- رعايت ترتيب (به همان صورت كه در اعمال وضو گذشت).

10- رعايت موالات؛ بين اعمال وضو فاصله نيافتد.

11- در كارهاي وضو از ديگري كمك نگيرد.

12- استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد.

13- براي وضو گرفتن وقت باشد.

توضيح شرايط وضو

مسألۀ 71- وضو با آب نجس و مضاف باطل است، خواه بداند آن آب نجس يا مضاف است يا نداند، يا فراموش كرده باشد.

مسألۀ 72- آب وضو بايد مباح باشد، بنابراين در موارد زير وضو باطل است:

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 50

* وضو گرفتن با آبي كه صاحب آن راضي نيست (راضي نبودن او معلوم باشد).

* آبي كه معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه.

* آبي كه وقف افراد خاصي است، براي غير آن افراد؛ مانند: حوض برخي از مدارس كه وقف محصلين همان مدرسه است و وضوخانۀ بعضي از مساجد، كه وقف كساني است كه در آنجا نماز مي خوانند.

مسألۀ 73- وضو گرفتن از نهرهاي بزرگ، گرچه انسان نداند صاحبان آنها راضي هستند يا نه، اشكال ندارد، امّا اگر صاحبان آن از وضو گرفتن جلوگيري كنند، احتياط واجب آن است كه با آن آب، وضو نگيرد.

مسألۀ 74- اگر آب در ظرف غصبي باشد و آب ديگري در دسترس نباشد، بايد تيمم كرد و اگر كسي با آن آب وضو بگيرد، وضويش باطل است.

مسألۀ 75- اعضاي وضو؛ يعني صورت، دستها و پاها در موقع شستن و مسح بايد پاك باشد.

مسألۀ 76- اگر چيزي بر صورت يا دستها باشد كه از رسيدن آب به آن جلوگيري كند، براي وضو بايد برطرف شود.

مسألۀ 77- اگر چيزي بر اعضاي مسح

(جلوي سر و روي پاها) باشد، هر چند از رسيدن آب جلوگيري نكند، بايد

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 51

برطرف شود؛ چون بين دست و محل مسح، نبايد چيزي فاصله شود.

مسألۀ 78- خط قلم خودكار و لكه هاي رنگ و چربي و كِرِم، در صورتي كه رنگ بدون جِرم باشد، مانع وضو نيست، ولي اگر جِرم دارد و روي پوست را گرفته باشد، بايد بر طرف شود.

مسألۀ 79- اگر مي داند چيزي بر اعضاي وضو چسبيده، ولي نمي داند كه از رسيدن آب جلوگيري مي كند يا نه، بايد آن را برطرف كند، يا آب را به زير آن برساند.

مسألۀ 80- كارهاي وضو بايد بدين ترتيب انجام شود:

ابتدا صورت، بعد دست راست و سپس دست چپ را بشويد و بعد از آن سر، و بعد پاها را مسح كند، و احتياط اينست كه پاي راست را پيش از پاي چپ مسح كند، و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، وضوي او باطل است.

مسألۀ 81- موالات يعني؛ پشت سر هم انجام دادن و فاصله نيانداختن بين اعمال وضو.

مسألۀ 82- اگر بين كارهاي وضو به قدري فاصله شود كه وقتي مي خواهد جايي را بشويد يا مسح كند، رطوبت جاهايي كه پيش از آن شسته يا مسح كرده، خشك شده باشد، وضو باطل است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 52

مسألۀ 83- كسي كه مي تواند اعمال وضو را انجام دهد، نبايد از ديگري كمك بگيرد، پس اگر شخص ديگري صورت و دست او را بشويد و يا مسح او را انجام دهد، وضو باطل است.

مسألۀ 84- كسي كه نمي تواند وضو بگيرد، بايد به كمك شخص ديگر وضو بگيرد، ولي خود او بايد نيّت وضو كند.

مسألۀ 85- كسي

كه مي داند اگر وضو بگيرد، مريض مي شود و يا مي ترسد كه مريض شود، بايد تيمم كند و اگر وضو بگيرد، باطل است. ولي اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر داشته، وضويش صحيح است.

مسألۀ 86- وضو، بايد به قصد قربت انجام شود، يعني؛ براي انجام فرمان خداوند عالَم وضو بگيرد و لازم نيست نيّت را به زبان آورد، يا از قلب خود بگذراند، بلكه همين مقدار كه مي داند وضو مي گيرد كافي است، بطوري كه اگر از او بپرسند، چه مي كني؟ بگويد: وضو مي گيرم.

مسألۀ 87- اگر وقت نماز به قدري تنگ است كه اگر انسان بخواهد وضو بگيرد، تمام نماز يا قسمتي از آن، بعد از وقت خوانده مي شود، بايد تيمم كند. ولي اگر براي انجام وضو و تيمم به يك اندازه وقت لازم است، بايد وضو بگيرد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 53

وضوي جبيره اي

دوايي كه بر زخم و مانند آن مي گذارند يا چيزي كه با آن زخم و شكستگي را مي بندند، «جَبيره» نام دارد.

مسألۀ 88- شخصي كه بر اعضاي وضويش، زخم يا شكستگي است، اگر بتواند بطور معمول وضو بگيرد، بايد چنين كند؛ مثلًا روي زخم باز است و آب برايش ضرر ندارد و يا روي زخم بسته است، ولي باز كردن آن امكان دارد و آب براي آن ضرر ندارد.

مسألۀ 89- چنانچه زخم بر صورت يا دستهاست و روي آن باز است و آب ريختن روي آن ضرر دارد، بايد اطراف آن را بشويد و چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، بنا بر احتياط بايد دست تر بر آن بكشد.

مسألۀ 90- در وضوي جبيره اي، بايد

جاهايي را كه شستن يا مسح آن امكان دارد، بطور معمول بشويد يا مسح كند و جاهايي كه امكان ندارد، دست تر بر جبيره بكشد.

مسألۀ 91- اگر زخم يا شكستگي در جلوي سر يا روي پاها (محل مسح) است و روي آن باز مي باشد، چنانچه نتواند آن را مسح كند، احوط آنست كه پارچۀ پاكي رويش بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو، كه در دست مانده، مسح كند و اگر گذاشتن پارچه ممكن نيست، مسح لازم نيست ولي در هر دو صورت بايد بعد از وضو، تيمم نمايد.

مسألۀ 92- اگر در صورت و دستها چند جبيره باشد، بايد

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 54

بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روي پاها باشد، بايد بين آنها را مسح كند و در جاهايي كه جبيره هست بايد به شيوه اي كه در جبيره بيان شد، عمل كند.

مسألۀ 93- كسي كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو، دست تر روي آن كشيده است، بايد سر و پا را با همان رطوبت مسح كند.

مسألۀ 94- اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكي از دستها يا تمام هر دو دست را فرا گرفته باشد، بايد وضوي جبيره اي بگيرد، و بنابر احتياط واجب، اگر تمام يا قسمتي از مواضع تيمّم پوشيده نيست، تيمّم هم بنمايد.

مسألۀ 95- اگر جبيره تمام پهناي روي پا را گرفته، ولي مقداري از طرف انگشتان و مقداري از طرف بالاي پا باز است، بايد جاهايي كه باز است روي پا را، و جايي كه جبيره است، روي جبيره را مسح كند.

مسألۀ 96- اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف

زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست، بايد به دستور جبيره عمل كند و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد و اگر برداشتن جبيره ممكن است، بايد بردارد.

مسألۀ 97- اگر در جاي وضو يا غسل، چيزي چسبيده باشد كه برداشتن آن ممكن نيست، يا به قدري مشقّت دارد كه

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 55

نمي توان تحمّل كرد، بايد به دستور جبيره عمل كند، و بنابر احتياط واجب، اگر تمام يا بعضي از مواضع تيمّم پوشيده نيست، تيمم هم بنمايد.

مسألۀ 98- اگر جبيره نجس است يا نمي شود روي آن دست تر كشيد؛ مثلًا دوايي است كه به دست مي چسبد، پارچه پاكي روي آن بگذارد و دست تر روي آن بكشد.

مسألۀ 99- غسل جبيره اي مانند وضوي جبيره اي است، ولي احوط آن است كه ترتيبي بجا آورده شود، نه ارتماسي.

چيزهايي كه بايد براي آنها وضو گرفت

مسألۀ 100- انسان بايد براي نماز، بجز نماز ميت، و براي طواف كعبه و براي رساندن جايي از بدن به نوشتۀ قرآن و اسم خداوند وضو بگيرد.

مسألۀ 101- اگر نماز يا طواف بدون وضو انجام شود، باطل است.

مسألۀ 102- كسي كه وضو ندارد نبايد جايي از بدن خود را به اين نوشته ها برساند:

* خط قرآن، ولي ترجمۀ آن اشكال ندارد.

* اسم خداوند به هر زباني نوشته شده باشد، مانند:

«اللّٰه»، «خدا»، God.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 56

* نام پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و اسامي امامان و نام حضرت زهرا عليهم السلام اگر بي احترامي به آنان باشد. (بنا بر احتياط واجب)

مسألۀ 103- براي اين كارها وضو گرفتن مستحب است:

* رفتن به مسجد و حرم امامان.

* خواندن قرآن.

* همراه داشتن قرآن.

* رساندن جايي از بدن به جلد يا

حاشيۀ قرآن.

* زيارت اهل قبور.

چگونه وضو باطل مي شود؟

مسألۀ 104- اگر يكي از امور زير از انسان سر بزند، وضو باطل مي شود:

* خارج شدن ادرار يا مدفوع يا باد معده و روده از انسان.

* خواب؛ چنانچه گوش نشنود و چشم نبيند.

* چيزهايي كه عقل را از بين مي برد؛ مانند ديوانگي، مستي، بيهوشي.

* استحاضۀ زنان. «1»

* آنچه سبب غسل شود؛ مانند جنابت و مَسّ ميت.

______________________________

(1). اين مسأله مربوط به بانوان است، براي توضيح بيشتر به مسأله 137 مراجعه كنند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 57

غسل

اشاره

گاهي براي نماز و ساير كارهايي كه بايد با وضو انجام داد، غسل واجب مي شود.

شيوۀ غسل كردن

مسألۀ 105- در غسل بايد تمام بدن و سر و گردن شسته شود، خواه غسل واجب باشد؛ مانند جنابت، و يا مستحب؛ مانند غسل جمعه.

به عبارت ديگر: تمام غسلها در انجام فرقي ندارند مگر

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 58

در نيت.

مسألۀ 106- غسل را به دو صورت مي توان انجام داد:

«ترتيبي» و «ارتماسي». در ترتيبي، ابتدا سرو گردن شسته مي شود، سپس نيمۀ راست بدن و بعد از آن نيمۀ چپ.

در غسل ارتماسي، تمام بدن يكباره در آب قرار مي گيرد.

پس براي انجام غسل ارتماسي بايد آب بقدري باشد كه انسان بتواند تمام بدن را زير آب ببرد.

شرايط صحيح بودن غسل

مسألۀ 107- تمام شرطهايي كه براي صحيح بودن وضو گفته شد، «1» در صحيح بودن غسل هم شرط است، بجز موالات. همچنين لازم نيست بدن را از بالا به پايين بشويد.

مسألۀ 108- كسي كه چند غسل بر او واجب است، مي تواند به نيّت همۀ آنها يك غسل بجا آورد.

مسألۀ 109- كسي كه غسل جنابت كرده، نبايد براي نماز وضو بگيرد، ولي با غسل هاي ديگر نمي شود نماز خواند، پس بايد وضو هم بگيرد.

مسألۀ 110- در غسل ارتماسي بايد تمام بدن پاك باشد،

______________________________

(1). شرايط وضو در مسأله 70 گذشت.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 59

ولي در غسل ترتيبي پاك بودن تمام بدن لازم نيست، بنابراين اگر هر قسمتي را پيش از غسل دادنِ همان قسمت، آب بكشد كافي است.

مسألۀ 111- غسل جبيره اي مثل وضوي جبيره اي است. «1»

مسألۀ 112- كسي كه روزه واجب گرفته، نمي تواند در حال روزه غسل ارتماسي انجام دهد، چون روزه دار نبايد تمام سر را در آب فرو برد. ولي اگر از روي فراموشي غسل ارتماسي كند، غسل او صحيح است.

مسألۀ 113- در غسل

لازم نيست تمام بدن با دست شسته شود، و چنانچه با نيت غسل، آب را به تمام بدن برساند، كافي است.

غسلهاي واجب

اشاره

مسألۀ 114- غسلهاي واجب هفت تاست:

جنابت، ميّت، مَسِّ ميت، حيض، استحاضه، نفاس و غسلي كه به سبب نذر واجب مي شود.

______________________________

(1). احكام وضوي جبيره اي در ص 50 گذشت.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 60

غسل جنابت

اشاره

مسألۀ 115- اگر از انسان مني بيرون آيد، هر چند در خواب باشد، يا آميزش كند، جُنُب مي شود و بايد براي نماز و كارهايي كه نياز به طهارت دارد، غسل جنابت انجام دهد.

مسألۀ 116- اگر مني از جاي خود حركت كند، ولي بيرون نيايد، سبب جنابت نمي شود.

مسألۀ 117- كسي كه مي داند مني از او خارج شده است و يا مي داند آنچه بيرون آمده مني مي باشد، جنب است و بايد غسل كند.

مسألۀ 118- اگر از انسان رطوبتي خارج شود كه نداند بول است يا مني يا …، چنانچه با شهوت و جستن بيرون آمده و بعد از بيرون آمدن آن بدن سست شده، آن رطوبت مني است، ولي اگر تمام اين نشانه ها يا برخي از آن ها وجود نداشته باشد، آن رطوبت مني نمي باشد، ولي نسبت به زن و مريض، وجود يك نشانه؛ يعني بيرون آمدن از روي شهوت، كافي است.

مسألۀ 119- مستحب است انسان بعد از بيرون آمدن مني، بول كند و اگر بول نكند و بعد از غسل رطوبتي از او خارج شود كه نداند مني است يا رطوبت ديگر، حكم مني دارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 61

كارهايي كه بر جنب حرام است

مسألۀ 120- از زماني كه انسان جنب مي شود، تا وقتي كه غسل مي كند و يا اگر نمي تواند غسل كند، تيمم مي كند، اين كارها بر او حرام است:

* رساندن جايي از بدن به خط قرآن، اسم خداوند و بنابر احتياط واجب، اسامي پيامبران و امامان عليهم السلام.

* رفتن به مسجد الحرام و مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم، هر چند از يك در وارد شود و از درِ ديگر بيرون رود.

* توقف در مساجد، حرم امامان

عليهم السلام، ولي اگر از يك در برود و از در ديگر خارج شود يا براي برداشتن چيزي برود، مانعي ندارد.

* خواندن سوره هايي از قرآن كه سجده واجب دارد؛ حتي يك حرف از آن، يعني سوره هاي: سجده، فصِّلت، نجم، علق.

مسألۀ 121- اگر شخصي در خانه اش مكاني را براي نماز قرار دهد و همچنين در مؤسسه يا اداره اي، حكم مسجد را ندارد.

مسألۀ 122- توقف در حرم امامزاده ها در حال جنابت، اشكال ندارد، ولي توقف در مساجدي كه معمولًا كنار حرم ها ساخته اند، حرام است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 62

غسل ميت

مسألۀ 123- هرگاه مسلماني از دنيا برود، بايد او را غسل داده و كفن كنند و بر او نماز بخوانند، سپس دفن كنند. «1»

غسل مَسّ ميت

مسألۀ 124- اگر كسي جايي از بدن خود را به بدن انسان مرده اي كه سرد شده و غسلش نداده اند برساند، بايد غسل مَسّ ميت كند.

غسلهاي اختصاصي دخترها و بانوان

اشاره

مسألۀ 125- سه غسل از غسلهاي واجب؛ يعني غسل حيض، استحاضه و نفاس؛ تنها بر دخترها و بانوان واجب مي شود و سبب اين غسل ها، خوني است كه از رحم بيرون مي آيد و هر يك احكام خاصي دارد.

______________________________

(1). براي آشنايي با احكام اموات، مي توانيد به رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ شمارۀ 527 مراجعه كنيد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 63

غسل حيض (قاعدگي)

مسألۀ 126- زماني كه خونريزي قاعدگي (رگل) قطع شود، زن بايد براي نماز و ساير كارهايي كه نياز به طهارت دارد، غسل كند.

مسألۀ 127- خونريزي قاعدگي قبل از بلوغ اتفاق نمي افتد و اگر دختري قبل از بالغ شدن خوني ببيند، حكم حيض را ندارد.

مسألۀ 128- دورۀ قاعدگي كمتر از سه روز نيست، پس اگر جريان خون قبل از سه روز قطع شود حكم حيض را ندارد.

مسألۀ 129- دورۀ قاعدگي بيش از ده روز طول نمي كشد و چنانچه خونريزي بيش از ده روز طول بكشد، پس از ده روز حكم حيض را ندارد.

مسألۀ 130- خون حيض معمولًا غليظ، گرم و پررنگ است و با فشار و كمي سوزش مي آيد.

مسألۀ 131- در مدت قاعدگي اين كارها بر زن حرام است:

* نماز و طواف كعبه.

* كارهايي كه بر جنب حرام است؛ مانند توقف در

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 64

مسجد. «1»

مسألۀ 132- در ايام قاعدگي نماز و روزه واجب نيست و نمازها قضا ندارد ولي قضاي روزه ها را بايد بجا آورد.

مسألۀ 133- غسل حيض با غسل جنابت تفاوتي ندارد، مگر در نيّت.

مسألۀ 134- با غسل حيض به تنهايي نمي توان نماز خواند، بلكه بايد علاوه بر غسل، وضو هم بگيرد.

غسل استحاضه

مسألۀ 135- يكي ديگر از خونهايي كه گاهي اوقات از رحم دختر يا زن بيرون مي آيد، «استحاضه» است.

مسألۀ 136- خون استحاضه معمولًا زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون مي آيد و غليظ نيست، ولي ممكن است گاهي اوقات پررنگ و گرم و غليظ باشد و با فشار بيرون آيد.

مسألۀ 137- خون استحاضه بر اساس كمي و زيادي آن،

______________________________

(1). برخي از كارهاي ديگر نيز حرام است كه براي

آشنايي با آنها مي توانيد به رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ 456 مراجعه كنيد، همچنين كارهايي كه بر جنب حرام است، در مسألۀ 120 گذشت.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 65

به سه دسته تقسيم مي شود، كه اگر بسيار كم باشد غسل ندارد، ولي وضو را باطل مي كند و اگر كم نباشد، غسل واجب مي شود كه جهت آشنايي با موارد آن و احكام هر يك، بانوان به رسالۀ توضيح المسائل، مراجعه كنند.

غسل نفاس

مسألۀ 138- غسل نفاس مربوط به ولادت فرزند است و در زمان ديگري ديده نمي شود كه زن پس از خون ريزي زايمان بايد آن را انجام دهد (به شرحي كه در رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ 514 آمده است).

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 66

تيمُّم

اشاره

مسألۀ 139- در اين موارد بايد بجاي وضو و غسل، تيمم كرد:

* آب نباشد و يا دسترسي به آن نداشته باشد.

* آب براي انسان ضرر داشته باشد؛ مثلًا به سبب استعمال آب مرضي در او پيدا مي شود يا بيماريش شدّت مي يابد و يا دير، بهبودي مي يابد.

* اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خودش يا همسر او يا فرزندانش يا رفيق وي و يا كساني كه به او

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 67

مربوطند، يا كسي كه حفظ جان او واجب است، از تشنگي بميرند يا مريض شوند، يا به قدري تشنه شوند كه تحمّل آن سخت است- حتي حيواني كه در اختيار اوست-.* بدن يا لباس او نجس است و آب بيش از تطهير و آب كشيدن آن ندارد، و لباس ديگري هم ندارد.

* وقت به قدري تنگ باشد كه اگر بخواهد وضو بگيرد يا غسل كند، تمام نماز يا مقداري از آن، بعد از وقت خوانده مي شود.

دستور تيمم

مسألۀ 140- در تيمم پنج چيز واجب است:

1- نيّت.

2- زدن كف دو دست با هم بر چيزي كه تيمم بر آن صحيح است.

3- كشيدن هر دو دست بر تمام پيشاني و دو طرف آن، از جايي كه موي سر مي رويد تا روي ابروها و بالاي بيني.

4- كشيدن كف دست چپ بر تمام پشت دست راست.

5- كشيدن كف دست راست بر تمام پشت دست چپ- انگشتان هم جزو كف دست مي باشند-.

مسألۀ 141- براي آن كه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقداري بالاتر از مچ را هم مسح كند، ولي

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 68

مسح بين انگشتان لازم نيست.

مسألۀ 142- انسان بايد براي تيمم، انگشتر

را از دست بيرون آورد و اگر مانع ديگري نيز در پيشاني يا دستها وجود دارد، برطرف كند.

مسألۀ 143- تمام كارهاي تيمم، بايد با قصد تيمم و براي اطاعت دستور خداوند انجام شود، و همچنين بايد معلوم كند كه تيمم بجاي وضو است يا غسل، و اين همان نيّت تيمّم است.

چيزهايي كه تيمم بر آنها صحيح است

مسألۀ 144- تيمم بر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ، اگر پاك باشند صحيح است.

احكام تيمّم

مسألۀ 145- تيمّمي كه بجاي وضو است، با تيممي كه به جاي غسل است، فرقي ندارد.

مسألۀ 146- كسي كه بجاي وضو تيمم كرده است، اگر يكي از چيزهايي كه وضو را باطل مي كند از او سر بزند، تيممش باطل مي شود.

مسألۀ 147- كسي كه به جاي غسل، تيمم كرده، هرگاه يكي از چيزهايي كه غسل را باطل مي كند، پيش آيد، تيممش

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 69

باطل مي شود، مثلًا اگر به جاي غسل جنابت تيمم كرده، اگر دوباره جنب شود، تيممش باطل مي شود.

مسألۀ 148- تيمم در صورتي صحيح است كه انسان نتواند وضو بگيرد، يا غسل كند، بنابراين اگر بدون عذر تيمم كند، صحيح نيست و اگر عذر داشته باشد و بر طرف شود؛ مثلًا آب نداشته، و آب پيدا كند، تيمم او باطل مي شود.

مسألۀ 149- اگر به جاي غسل جنابت تيمم كند، نبايد براي نماز وضو بگيرد، ولي اگر به جاي غسل هاي ديگر تيمم كند، با آن تيمم نمي تواند نماز بخواند و بايد براي نماز وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگري به جاي وضو انجام دهد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 70

نماز

اشاره

نماز مهمترينِ اعمال ديني است، كه اگر مقبول درگاه خداوند عالم بشود، عبادت هاي ديگر نيز قبول مي گردد و اگر نماز پذيرفته نشود، اعمال ديگر نيز قبول نخواهد شد.

همان طور كه اگر انسان، در شبانه روز پنج نوبت خود را در نهر آبي شستشو كند، چرك در بدنش نمي ماند، نمازهاي پنج گانه هم انسان را از گناهان پاك مي كند.

سزاوار است انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسي كه نماز

را سبك بشمارد، مانند كسي است كه نماز نمي خواند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 71

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «كسي كه به نماز اهميّت ندهد و آن را سبك شمارد، سزاوار عذاب آخرت است». شايسته است نمازگزار كارهايي كه ثواب نماز را كم مي كند، بجا نياورد؛ مثلًا با حالت خواب آلودگي نماز نخواند و در نماز به آسمان نگاه نكند. بلكه كارهايي كه ثواب نماز را زياد مي كند بجا آورد؛ مثلًا لباس پاكيزه بپوشد، خود را خوشبو كند، دندان هايش را مسواك بزند و موهايش را شانه كند.

اقسام نماز

براي آشنايي با مسائل و احكام نماز، ابتدا يادآور مي شويم كه نماز يا واجب است و يا مستحب.

نمازهاي واجب هم دو دسته اند؛ برخي از آنها تكليف هر روزه مي باشند كه بايد در هر شبانه روز و در زمان هاي خاصي بجا آورده شود و برخي ديگر نمازهايي هستند كه گاهي اوقات به سببي خاص واجب مي شوند و برنامۀ هميشگي و هر روزه نمي باشند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 72

وقت نمازهاي روزانه

اشاره

مسألۀ 150- نمازهاي هر روزه، پنج نماز، و مجموع آنها، هفده ركعت است.

نماز صبح: دو ركعت

نماز ظهر: چهار ركعت

نماز عصر: چهار ركعت

نماز مغرب: سه ركعت

نماز عشاء: چهار ركعت

مسألۀ 151- وقت نماز صبح از اذان صبح تا طلوع آفتاب است، كه در اين مدت بايد خوانده شود و هر چه به اذان صبح نزديكتر باشد، بهتر است.

وقت نماز ظهر و عصر از ظهر شرعي تا مغرب است كه به اندازۀ خواندن يك نماز چهار ركعتي در اوّل وقت مخصوص نماز ظهر و به همين مقدار كه به مغرب مانده باشد، مخصوص نماز عصر است.

وقت نماز مغرب و عشا، از مغرب تا نصف شب است كه به اندازۀ خواندن يك نماز سه ركعتي كه از مغرب بگذرد، مخصوص نماز مغرب، و به اندازۀ يك نماز چهار ركعتي كه به نصف شب مانده است، مخصوص نماز عشا مي باشد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 73

وقت نماز صبح

مسألۀ 152- نزديك اذان صبح، از طرف مشرق، سفيده اي رو به بالا حركت مي كند كه آن را «فجر اوّل» گويند، هنگامي كه آن سفيده پهن شد، «فجر دوّم» و ابتداي وقت نماز صبح است.

ظهر شرعي و وقت نماز ظهر

مسألۀ 153- اگر چوب يا چيزي مانند آن را عمود بر زمين قرار دهيم، صبح كه خورشيد طلوع مي كند سايۀ آن به طرف مغرب مي افتد و هرچه آفتاب بالا مي آيد سايه كم مي شود، وقتي كه سايه آن به كمترين مقدار رسيد و رو به افزايش گذاشت، «ظهر شرعي» و ابتداي وقت نماز ظهر است. «1»

مغرب چه هنگامي است؟

مسألۀ 154- «مغرب» موقعي است كه سرخي طرف مشرق، كه بعد از غروب آفتاب پيدا مي شود از بالاي سر بگذرد.

______________________________

(1). در برخي از شهرها، از جمله مكه، گاهي اوقات موقع ظهر سايه از بين مي رود، بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مي شود ظهر شده است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 74

محاسبۀ نيمه شب

مسألۀ 155- براي محاسبۀ نيمه شب، كه پايان وقت نماز عشا به دست مي آيد، احتياط واجب آن است كه فاصلۀ بين غروب تا اذان صبح را دونيم كنيم. «1»

احكام اوقات نماز

مسألۀ 156- نمازهاي غير روزانه داراي وقت مشخصي نمي باشد، و بستگي به زماني دارد كه به علّتي آن نماز واجب شود؛ مثلًا نماز آيات بستگي به زلزله يا كسوف يا خسوف و يا حادثه اي دارد كه پيش آمده است و نماز ميّت، زماني واجب مي شود كه مسلماني از دنيا برود.

مسألۀ 157- اگر تمام نماز قبل از وقت خوانده شود- عمداً باشد يا سهواً- نماز باطل است.

اگر نماز در وقت خودش خوانده مي شود، در اصطلاح احكام گويند: نماز «اداء» است و اگر نماز بعد از گذشتن وقت خوانده شود، در اصطلاح احكام گويند: نماز «قضا» شده است.

مسألۀ 158- انسان بايد نماز را در وقت معين آن بخواند و

______________________________

(1). تقريباً يازده ساعت و ربع كه از ظهر شرعي بگذرد آخر وقت نماز مغرب و عشا است؛ مثلًا اگر ظهر شرعي ساعت 15: 12 باشد، نيمه شب ساعت 30: 11 مي باشد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 75

اگر عمداً در آن وقت نخواند، گناهكار است.

مسألۀ 159- مستحب است انسان نماز را در اول وقت بخواند، و هر چه به اول وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آنكه تأخير آن از جهتي بهتر باشد، مثلًا صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.

مسألۀ 160- اگر وقت نماز تنگ باشد، كه اگر بخواهد مستحبّات نماز را بجا آورد، بخشي از نماز بعد از وقت خوانده مي شود، بايد مستحبّات را بجا نياورد، مثلًا اگر بخواهد قنوت بخواند، وقت مي گذرد، بايد قنوت را نخواند.

مسألۀ 161- انسان

بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند، نماز او باطل است.

قبله

مسألۀ 162- خانه كعبه، كه در شهر مكّه و در مسجد الحرام قرار دارد، «قبله» است و نمازگزار بايد رو به آن نماز بخواند.

مسألۀ 163- كسي كه بيرون شهر مكه و دور از آن است، اگر طوري بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مي خواند، كافي است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 76

پوشانيدن بدن در نماز

مسألۀ 164- پسرها و مردان در نماز، بايد عورت را بپوشانند و بهتر است از ناف تا زانو را بپوشانند.

مسألۀ 165- دخترها و زنان؛ بايد تمام بدن را بپوشانند، ولي پوشانيدن دست ها و پاها تا مچ و صورت، به مقداري كه در وضو بايد شسته شود، لازم نيست، امّا براي آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده، بايد مقداري از اطراف صورت و قدري پايين تر از مچ را هم بپوشاند.

مسألۀ 166- لباس نمازگزار بايد اين شرايط را داشته باشد:

* پاك باشد (نجس نباشد).

* مباح باشد (غصبي نباشد).

* از اجزاء مردار نباشد؛ مثلًا از پوست حيواني كه مطابق دستور اسلام كشته نشده است تهيه نشده باشد، حتي كمربند و كلاه.

* از حيوان حرام گوشت نباشد، مثلًا از پوست پلنگ يا روباه تهيه نشده باشد.

* اگر نمازگزار مرد است، لباس او طلاباف يا ابريشم خالص نباشد.

مسألۀ 167- علاوه بر لباس، بدن نمازگزار نيز بايد پاك باشد.

مسألۀ 168- اگر انسان بداند بدن يا لباسش نجس است،

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 77

ولي هنگام نماز فراموش كند و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.

مسألۀ 169- در اين موارد، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند صحيح است:

* نداند بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز متوجه شود.

* به واسطه زخمي كه در بدن اوست، بدن

يا لباسش نجس شده و آب كشيدن يا عوض كردن آن هم دشوار است.

* لباس يا بدن نمازگزار به خون نجس شده است ولي مقدار آلودگي كمتر از دِرهَم (تقريباً به اندازۀ يك سكۀ دوريالي) است. «1»

* ناچار باشد كه با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، مثلًا آب براي آب كشيدن آن ندارد (به شرحي كه در رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ 812 آمده است).

مسألۀ 170- اگر لباسهاي كوچك نمازگزار؛ مثل دستكش و جوراب، نجس باشد، و يا دستمال كوچك نجسي در جيب داشته باشد، چنانچه از اجزاء مردار يا حرام گوشت نباشد اشكال ندارد.

______________________________

(1). اين مسأله چند مورد استثناء دارد كه براي آشنايي مي توانيد به رسالۀ توضيح المسائل، مسأله 856 مراجعه فرماييد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 78

مسألۀ 171- پوشيدن عبا و لباس سفيد و پاكيزه ترين لباسها و خوشبو كردن خود و به دست كردن انگشتري عقيق در نماز، مستحب است.

مسألۀ 172- پوشيدن لباس سياه، چرك، تنگ و لباسي كه نقش صورت دارد و باز بودن دكمه هاي لباس در نماز، مكروه است.

مكان نمازگزار

اشاره

مسألۀ 173- مكاني كه انسان بر آن نماز مي خواند بايد داراي شرايط زير باشد:

* مباح باشد (غصبي نباشد).

* بي حركت باشد- مانند اتومبيل در حال حركت نباشد-.

* جاي آن تنگ و سقف آن كوتاه نباشد تا بتواند قيام و ركوع و سجود را بطور صحيح انجام دهد.

* جايي كه پيشاني را در حال سجده مي گذارد، پاك باشد.

* مكان نمازگزار، اگر نجس است طوري تر نباشد كه به بدن يا لباس وي سرايت كند.

* جايي كه پيشاني را، در حال سجده مي گذارد، از جاي قدمهاي او، بيش از چهار انگشت بسته، پست تر يا بلندتر

احكام نوجوانان (صافي)،

ص: 79

نباشد. ولي اگر شيب زمين كم باشد، اشكال ندارد. «1»

احكام مكان نمازگزار

مسألۀ 174- در حال ناچاري، نماز خواندن بر چيزي كه حركت مي كند، مانند قطار و هواپيما و در جايي كه سقف آن كوتاه است و يا جايش تنگ است، مانند سنگر و بر مكان ناهموار، اشكال ندارد.

مسألۀ 175- انسان، بنا بر احتياط واجب، بايد رعايت ادب را بنمايد و جلوتر يا مساوي با قبر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و امام عليه السلام نماز نخواند.

مسألۀ 176- مستحب است، انسان نمازهاي واجب را در مسجد بخواند، و در اسلام بر اين مسأله سفارش بسيار شده است.

احكام مسجد

مسألۀ 177- از مسائلي كه خواهد آمد، به اهمّيّت حضور در مسجد و نماز خواندن در آن پي مي بريم:

* زياد رفتن به مسجد مستحب است.

* رفتن به مسجدي كه نمازگزار ندارد، مستحب است.

______________________________

(1). در رسالۀ توضيح المسائل، شرايط ديگري نيز آمده است كه براي آشنايي بيشتر مي توانيد به مسائل 901- 875 مراجعه كنيد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 80

* همسايۀ مسجد اگر عذري نداشته باشد، در صورتي كه در غير از مسجد نماز بخواند، مكروه است.

* مستحب است، انسان با كسي كه در مسجد حاضر نمي شود، غذا نخورد، در كارها با او مشورت نكند، همسايه او نشود، از او زن نگيرد و به او زن ندهد.

مسألۀ 178- اين كارها در رابطه با مسجد، حرام است:

* زينت كردن مسجد با طلا.

* فروش مسجد، هر چند خراب شده باشد.

* نجس كردن مسجد، و چنانچه نجس شود، بايد فوراً تطهير كند.

* بردن خاك و ريگ از مسجد، مگر خاكهاي زيادي، مانند خاكروبه.

مسألۀ 179- اين كارها در رابطه با مسجد، مستحب است:

* زودتر از همه به مسجد رفتن و ديرتر از همه از

مسجد بيرون آمدن.

* چراغ مسجد را روشن كردن.

* تميز كردن مسجد.

* هنگام وارد شدن، ابتدا پاي راست را داخل مسجد گذاشتن.

* هنگام بيرون آمدن از مسجد، اوّل پاي چپ را بيرون گذاشتن.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 81

* خواندن دو ركعت نماز مستحبي تَحيّت مسجد.

* خوشبو كردن خود، و پوشيدن بهترين لباسها براي رفتن به مسجد.

مسألۀ 180- اين كارها در رابطه با مسجد، مكروه است:

* عبور از مسجد، به عنوان محل عبور؛ بدون آنكه در آنجا نماز بخواند.

* انداختن آب دهان و بيني در مسجد.

* خوابيدن در مسجد، مگر در حال ناچاري.

* فرياد زدن در مسجد و صدا را بلند كردن مگر براي اذان.

* خريدوفروش، در مسجد.

* سخن گفتن از امور دنيا.

* رفتن به مسجد، براي كسي كه بوي دهانش مردم را آزار مي دهد.

آمادگي براي نماز

اشاره

اكنون، پس از فرا گرفتن مسائل وضو، غسل، تيمم، وقت نماز، پوشش و مكان نمازگزار، آماده شروع نماز مي شويم:

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 82

اذان و اقامه

اشاره

مسألۀ 181- بر نمازگزار مستحب است، قبل از نمازهاي يوميه، ابتدا اذان بگويد و بعد از آن اقامه، و سپس نماز را شروع كند.

اذان

اللّٰهُ اكْبَر 4 مرتبه

اشْهَدُ ان لّا الٰهَ الَّا اللّٰه 2 مرتبه

اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰه 2 مرتبه

حَيَّ عَلَي الصَّلٰاةْ 2 مرتبه

حَيَّ عَلَي الفَلٰاح 2 مرتبه

حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ 2 مرتبه

اللّٰه اكْبَر 2 مرتبه

لٰا الٰهَ الَّا اللّٰه 2 مرتبه

اقامه

اللّٰهُ اكْبَر 2 مرتبه

اشْهَدُ ان لّا الٰهَ الّا اللّٰه 2 مرتبه

اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰه 2 مرتبه

حَيَّ عَلَي الصَّلٰاةْ 2 مرتبه

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 83

حَيَّ عَلَي الفَلٰاح 2 مرتبه

حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَلِ 2 مرتبه

قد قامت الصلاة 2 مرتبه

اللّٰه اكْبَر 2 مرتبه

لٰا الٰهَ الَّا اللّٰه 1 مرتبه

مسألۀ 182- جملۀ «اشْهَدُ انَّ عَليًّا وَلِيُّ اللّٰه» جزء اذان و اقامه نيست، ولي خوب است بعد از «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰه»، به قصد قربت گفته شود.

احكام اذان و اقامه

مسألۀ 183- اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر قبل از وقت بگويد، عمداً باشد يا سهواً، باطل است.

مسألۀ 184- اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگويد، صحيح نيست.

مسألۀ 185- بين جمله هاي اذان و اقامه، نبايد زياد فاصله شود و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد، بايد دوباره آن را تكرار كند.

مسألۀ 186- اگر براي نماز جماعتي اذان و اقامه گفته باشند، كسي كه با آن جماعت نماز مي خواند، نبايد براي نماز

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 84

خود اذان و اقامه بگويد.

مسألۀ 187- اگر انسان براي خواندن نماز جماعت به مسجد برود و ببيند نماز جماعت تمام شده و براي نماز جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد، تا وقتي كه صف ها بر هم نخورده و جمعيّت متفرق نشده اند، مي تواند براي نماز خود اذان و اقامه نگويد.

مسألۀ 188- نماز مستحبي اذان و اقامه ندارد.

مسألۀ 189- مستحب است در روز اوّل كه كودك به دنيا مي آيد، در گوش راست او، اذان و در گوش چپش، اقامه بگويند.

مسألۀ 190- مستحب است كسي را كه براي گفتن اذان، معيّن مي كنند، عادل، وقت شناس

و صدايش بلند باشد.

اعمال نماز

اشاره

مسألۀ 191- نماز با گفتن «اللّٰه اكبر» شروع مي شود و با سلام به پايان مي رسد.

مسألۀ 192- آنچه در نماز انجام مي شود يا واجب است و يا مستحب.

مسألۀ 193- واجبات نماز، يازده چيز است كه برخي رُكن و برخي، غير ركن است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 85

واجبات نماز

اشاره

واجبات نماز، يازده چيز است كه برخي ركن و برخي غير ركن است.

1- نيّت

2- قيام (ايستادن) هنگام تكبيرة الاحرام

متصل به ركوع (ايستادن پيش از ركوع)

ركن/ 3- تكبيرة الاحرام

4- ركوع

5- سجود

واجبات نماز

1- قرائت

2- ذكر

غير ركن 3- تشهّد

4- سلام

5- ترتيب

6- موالات

فرق بين رُكن و غير رُكن

مسألۀ 194- اركان نماز، اجزاء اساسي آن به شمار مي آيد و چنانچه يكي از آنها بجا آورده نشود و يا اضافه شود، هر چند بر اثر فراموشي هم باشد، نماز باطل است.

واجبات ديگر، گرچه انجام آنها لازم است، ولي چنانچه از روي فراموشي، كم يا زياد شود نماز باطل نيست. ولي اگر

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 86

عمداً ترك شود، يا زياد شود، نماز باطل است.

احكام واجبات نماز
نيّت

مسألۀ 195- نمازگزار، از آغاز تا پايان نماز، بايد بداند چه نمازي مي خواند و بايد آن را براي انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد.

مسألۀ 196- به زبان آوردن نيت، لازم نيست، ولي چنانچه به زبان هم بگويد، اشكال ندارد.

مسألۀ 197- نماز، بايد از هرگونه ريا و خودنمايي بدور باشد، يعني نماز را تنها براي انجام دستور خداوند بجا آورد و چنانچه تمام نماز يا قسمتي از آن، براي غير خدا باشد، باطل است.

تكبيرة الاحرام

مسألۀ 198- همانگونه كه گذشت، نماز با گفتن «اللّٰه اكبَر» آغاز مي شود و به آن «تكبيرة الاحرام» مي گويند. چون با همين تكبير است كه بسياري از كارهايي كه قبل از نماز جايز بوده، بر نمازگزار حرام مي شود؛ مانند خوردن و آشاميدن،

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 87

خنديدن و گريستن.

مسألۀ 199- مستحب است نمازگزار موقع گفتن تكبيرة الاحرام و تكبيرهاي بين نماز، دست ها را تا مقابل گوش ها بالا ببرد.

قيام

مسألۀ 200- قيام؛ يعني ايستادن. نمازگزار بايد تكبيرة الاحرام و قرائت را در حال قيام و آرامش بخواند.

مسألۀ 201- اگر ركوع را فراموش كند و بعد از قرائت به سجده برود و قبل از وارد شدن به سجده يادش بيايد، بايد كاملًا بايستد، سپس به ركوع برود و پس از آن، سجده ها را بجا آورد.

مسألۀ 202- بنا بر احتياط واجب، نمازگزار بايد موقع ايستادن هر دو پا را بر زمين بگذارد، ولي لازم نيست سنگيني بدن روي هر دو پا باشد و اگر روي يك پا هم باشد، اشكال ندارد.

مسألۀ 203- كسي كه به هيچ وجه حتي با تكيه كردن بر عصا يا ديوار نتواند ايستاده نماز بخواند، بايد نشسته، رو به قبله نماز بخواند، و اگر نشسته هم نتواند، بايد خوابيده بخواند.

مسألۀ 204- واجب است بعد از ركوع بطور كامل بايستد و سپس به سجده برود و چنانچه اين قيام عمداً ترك شود، نماز باطل است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 88

قرائت
اشاره

مسألۀ 205- در ركعت اوّل و دوّم نمازهاي روزانه، انسان بايد اوّل حمد و بعد از آن يك سورۀ كامل قرآن- مثلًا سورۀ توحيد- را بخواند.

سورۀ حمد

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ*

الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِينَ* الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ* مٰالِكِ يَوْمِ الدِّينِ* إِيّٰاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّٰاكَ نَسْتَعِينُ* اهْدِنَا الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِيمَ* صِرٰاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضّٰالِّينَ*

سورۀ توحيد

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ*

قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ* اللّٰهُ الصَّمَدُ* لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ* وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ*

و در ركعت سوم و چهارم نماز، بايد فقط سورۀ حمد، يا سه مرتبه تسبيحات اربعه خوانده شود و اگر يك مرتبه هم بخواند، كافي است.

تسبيحات اربعه

«سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ للّٰهِ وَ لٰا الٰهَ الَّا اللّٰهُ وَ اللّٰه اكْبَرْ»

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 89

احكام قرائت

مسألۀ 206- در ركعت سوم و چهارم نماز، بايد سوره حمد يا تسبيحات اربعه، آهسته خوانده شود.

مسألۀ 207- در نماز ظهر و عصر، قرائت ركعت اوّل و دوّم نيز بايد آهسته خوانده شود.

مسألۀ 208- پسرها و مردان در نمازهاي صبح، مغرب و عشا، بايد حمد و سوره را در ركعت اوّل و دوّم بلند بخوانند، ولي دخترها و بانوان، اگر نامحرم صدايشان را نمي شنود، مي توانند بلند بخوانند وگرنه، بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخوانند.

مسألۀ 209- اگر در جايي كه بايد نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، يا در جايي كه بايد آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است، ولي اگر از روي فراموشي يا ندانستن مسأله باشد، نماز وي صحيح است.

مسألۀ 210- اگر در بين خواندن حمد و سوره بفهمد اشتباه كرده است؛ مثلًا مي بايست بلند بخواند ولي آهسته خوانده، لازم نيست مقداري را كه خوانده، دوباره بخواند.

مسألۀ 211- انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند و كسي كه اصلًا نمي تواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور كه مي تواند بخواند و احتياط واجب است آن كه نماز را به

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 90

جماعت بجا آورد، مگر آنكه بر او حرج باشد.

ركوع

مسألۀ 212- در هر ركعت بعد از قرائت، نمازگزار بايد به اندازه اي خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد و اين عمل را «ركوع» مي گويند، و واجب است در حال ركوع ذكر بگويد.

مسألۀ 213- در ركوع، هر ذكري گفته شود كافي است، به شرط آن كه به قدر سه مرتبه «سبحان اللّٰه»، يا يك مرتبه «سبحان ربي العظيم و بحمده» كمتر نباشد.

مسألۀ 214- در حال ذكر

ركوع، بايد بدن آرام باشد.

مسألۀ 215- اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود و بدن آرام گيرد، عمداً ذكر ركوع را بگويد، نمازش باطل است.

مسألۀ 216- اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب، عمداً سر از ركوع بردارد، نمازش باطل است.

سجود
اشاره

مسألۀ 217- نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاي واجب و مستحب، بعد از ركوع دو سجده بجا آورد.

مسألۀ 218- سجده آن است كه پيشاني و كف دو دست و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها- شَست- را بر زمين بگذارد و در حال سجده، واجب است ذكر بگويد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 91

مسألۀ 219- در سجده هر ذكري بگويد كافي است، به شرط آنكه مقدار ذكر از سه مرتبه «سبحان اللّٰه» يا يك مرتبه «سبحان ربي الاعلي و بحمده» كمتر نباشد.

مسألۀ 220- در حال ذكر سجده، بايد بدن آرام باشد.

مسألۀ 221- اگر كسي پيش از آنكه پيشاني اش به زمين برسد و آرام گيرد، عمداً ذكر سجده را بگويد، بايد بعد از رسيدن پيشاني به زمين و آرام گرفتن، دوباره ذكر را بگويد و به احتياط واجب، پس از اتمام نماز آن را اعاده نمايد و اگر به همان ذكر اوّل، اكتفا نمايد، نمازش باطل است و چنانچه از روي فراموشي باشد، بايد دوباره در حال آرام بودن، ذكر را بگويد.

مسألۀ 222- نمازگزار بايد بعد از تمام شدن ذكر سجدۀ اول بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.

مسألۀ 223- اگر نمازگزار پيش از تمام شدن ذكر، عمداً سر از سجده بردارد، نمازش باطل است.

مسألۀ 224- اگر موقعي كه ذكر سجده را مي گويد، يكي از هفت عضو را عمداً

از زمين بردارد، احتياط واجب، آن است كه بعد از آرام گرفتن همۀ اعضا، دوباره ذكر واجب را بگويد، و نماز را تمام نموده، آن را اعاده نمايد. ولي موقعي كه مشغول گفتن ذكر نيست، اگر غير از پيشاني، مواضع ديگر را از زمين

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 92

بردارد و دوباره بگذارد، اشكال ندارد.

مسألۀ 225- اگر همراه با انگشتان شست پا، انگشتان ديگر هم بر زمين باشد، مانع ندارد.

مسألۀ 226- نمازگزار بايد در سجده پيشاني را بر زمين و يا آنچه از زمين مي رويد، ولي خوراكي و پوشاكي نيست، مانند چوب و برگ درخت، قرار دهد.

مسألۀ 227- سجده بر كانيهاي معدني؛ مانند طلا و نقره و عقيق و فيروزه، صحيح نيست.

مسألۀ 228- سجده بر چيزهايي كه از زمين مي رويد و خوراك حيوان است، مثل علف و كاه صحيح است.

مسألۀ 229- سجده بر كاغذي كه از پنبه و مانند آن ساخته شده باشد، اشكال دارد.

مسألۀ 230- براي سجده، بهتر از هر چيز، تربت حضرت سيد الشهداء عليه السلام مي باشد و بعد از آن بدين ترتيب:

* خاك

* سنگ

* گياه

مسألۀ 231- اگر در سجده اول، مهر به پيشاني بچسبد و بدون اين كه مهر را بردارد دوباره به سجده رود، نماز باطل است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 93

وظيفه كسي كه نمي تواند بطور معمول، سجده كند

مسألۀ 232- كسي كه نمي تواند پيشاني را به زمين برساند، بايد به قدري كه مي تواند خم شود و مهر را برجاي بلندي، بگذارد و سجده كند، ولي بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را بطور معمول بر زمين بگذارد.

مسألۀ 233- اگر نمي تواند خم شود بايد براي سجده بنشيند و با سر اشاره كند، ولي احتياط واجب آن است كه، به

قدري مهر را بلند كند تا پيشاني را بر آن بگذارد.

سجده واجب قرآن

مسألۀ 234- در چهار سورۀ قرآن، آيۀ سجده است كه اگر انسان آن آيه را بخواند يا وقتي كه ديگري آن را مي خواند به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آيه بايد فوراً سجده كند.

مسألۀ 235- سوره هايي كه آيه سجده، دارند:

* سورۀ شمارۀ 32: سجده، آيۀ 15

* سورۀ شمارۀ 41: فُصِّلت، آيۀ 37

* سورۀ شمارۀ 53: نَجم، آخرين آيه

* سورۀ شمارۀ 96: عَلَق، آخرين آيه

مسألۀ 236- اگر سجده واجب را فراموش كند، هر وقت يادش آمد، بايد سجده كند.

مسألۀ 237- اگر آيۀ سجده را از راديو و ضبط صوت و

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 94

مانند آن بشنود، بنابر احتياط واجب بايد سجده كند.

مسألۀ 238- اگر آيۀ سجده را از مثلِ بلندگو كه صداي انسان را مي رساند بشنود، واجب است سجده كند.

مسألۀ 239- گفتن ذكر در اين سجده واجب نيست، اما مستحب مي باشد.

تشهّد

مسألۀ 240- در ركعت دوم و آخر نمازهاي واجب، نمازگزار بايد بعد از سجده دوم بنشيند و در حال آرام بودن بدن، تشهد بخواند، يعني بگويد:

«اشْهَدُ ان لّا الٰهَ الَّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَريٖكَ لَهْ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهْ اللهُمَّ صَلِّ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ»

سلام

مسألۀ 241- در ركعت آخر نماز، پس از تشهد، بايد سلام دهد و نماز را به پايان ببرد.

مسألۀ 242- مقدار واجب سلام يكي از اين دو جمله است:

1- «السَّلٰامُ عَلَيْنٰا وَ عَليٰ عِبٰادِ اللّٰهِ الصّٰالِحيٖنْ».

2- «السَّلٰامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكٰاتُه».

و اگر سلام اوّل را بگويد، احتياط واجب آن است كه دوّمي را هم بگويد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 95

و مستحب است پس از تشهد و قبل از سلام بگويد:

«السَّلٰامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهَ وَ بَرَكٰاتُه».

ترتيب

مسألۀ 243- نماز بايد بدين ترتيب خوانده شود:

تكبيرة الاحرام، قرائت، ركوع، سجود، و در ركعت دوم پس از سجود، تشهد بخواند و در ركعت آخر، پس از تشهد، سلام دهد.

موالات

مسألۀ 244- موالات؛ يعني پشت سر هم بودن اجزاي نماز و فاصله نيانداختن بين آنها.

مسألۀ 245- اگر كسي بقدري بين اجزاي نماز فاصله بيندازد كه نگويند نماز مي خواند، نمازش باطل است.

مسألۀ 246- طول دادن ركوع و سجود و خواندن سوره هاي بزرگ، موالات را برهم نمي زند.

[مستحبات نماز]

قنوت

مسألۀ 247- مستحب است در ركعت دوم نماز، بعد از حمد و سوره و پيش از ركوع، قنوت بخواند؛ يعني دست ها را بلند كند و مقابل صورت بگيرد و دعا يا ذكري بخواند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 96

مسألۀ 248- در قنوت هر ذكري بگويد، اگر چه يك «سبحان اللّٰه» باشد، كافي است و مي تواند اين دعا را بخواند:

«رَبَّنٰا آتِنٰا فِي الدُّنْيٰا حَسَنَةً وَ فِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنٰا عَذٰابَ النّٰار».

تعقيب نماز

تعقيب؛ يعني مشغول شدن به ذكر و دعا و قرآن بعد از سلام نماز.

مسألۀ 249- بهتر است انسان در حال تعقيب رو به قبله باشد.

مسألۀ 250- لازم نيست تعقيب به زبان عربي گفته شود، ولي بهتر است چيزهايي را كه در كتاب هاي دعا دستور داده اند، بخواند.

مسألۀ 251- از چيزهايي كه براي تعقيب نماز زياد سفارش شده، تسبيح حضرت زهرا عليها السلام است؛ يعني گفتنِ 34 مرتبه «اللّٰه اكْبَرْ» و 33 مرتبه «الْحَمْدُ لِلّٰهْ» و 33 مرتبه «سُبْحانَ اللّٰه».

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 97

مبطلات نماز

اشاره

مسألۀ 252- آنگاه كه نمازگزار، تكبيرة الاحرام مي گويد و نماز را شروع مي كند، تا پايان آن، بعضي از كارها بر او حرام مي شود كه اگر در نماز، يكي از آنها را انجام دهد، نمازش باطل است، مانند:

- سخن گفتن.

- خنديدن.

- گريستن.

- روي از قبله برگرداندن.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 98

- خوردن و آشاميدن.

- بر هم زدن صورت نماز.

- كم يا زياد كردن اركان نماز (به شرحي كه در مسألۀ شمارۀ 194 گذشت.) «1»

احكام مبطلات نماز
سخن گفتن

مسألۀ 253- اگر نمازگزار عمداً كلمه اي بگويد كه دو حرف يا بيشتر داشته باشد، اگر چه آن كلمه معنايي هم نداشته باشد، نمازش باطل است.

مسألۀ 254- اگر از روي فراموشي سخن بگويد؛ مثلًا متوجه نيست كه در حال نماز است، نماز باطل نمي شود.

مسألۀ 255- سرفه كردن و عطسه نمودن، نماز را باطل نمي كند.

مسألۀ 256- در نماز نبايد به كسي سلام كرد، ولي اگر كسي به نمازگزار سلام كند، واجب است جواب او را بدهد، و بايد همانطور كه او سلام كرده جواب دهد؛ مثلًا اگر گفته:

«سلامٌ عليكم»، در جواب بگويد، «سلامٌ عليكم»، ولي در

______________________________

(1). براي آشنايي با ساير مبطلات نماز مي توان به رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ 1135، مراجعه نمود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 99

جواب «عليكم السلام» بايد بگويد: «سلامٌ عليكم».

خنديدن

مسألۀ 257- اگر نمازگزار عمداً با صدا بخندد، نمازش باطل است، چنانچه سهواً هم با صدا بخندد بطوري كه صورت نماز از بين برود نماز باطل است.

مسألۀ 258- لبخند زدن نماز را باطل نمي كند.

روي از قبله برگرداندن

مسألۀ 259- اگر عمداً به قدري روي خود را از قبله برگرداند كه نگويند رو به قبله است، نمازش باطل است.

مسألۀ 260- اگر تمام صورت را به طرف راست يا چپ قبله برگرداند،- عمداً باشد يا سهواً- نماز وي صحيح است، اگر چه اين عمل، كراهت دارد.

خوردن و آشاميدن

مسألۀ 261- اگر نمازگزار چيزي بخورد يا بياشامد، بطوري كه نگويند نماز مي خواند، نمازش باطل است.

مسألۀ 262- اگر نمازگزار چيزي بخورد يا بياشامد، به طوري كه موالات نماز از بين برود، هر چند صورت نماز برهم نخورد، بنابر احتياط واجب، نمازش باطل مي شود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 100

بر هم خوردن صورت نماز

مسألۀ 263- اگر در بين نماز كاري كند كه صورت نماز را بر هم زند؛ مثل دست زدن، به هوا پريدن و …، هر چند از روي فراموشي باشد، نماز باطل مي شود.

مسألۀ 264- اگر در بين نماز به قدري ساكت بماند كه نگويند نماز مي خواند، نمازش باطل مي شود.

مسألۀ 265- رها كردن نماز واجب- شكستن نماز- حرام است، مگر در حال ناچاري؛ مانند اين موارد:

حفظ جان، حفظ مال، جلوگيري از ضرر مالي و بدني

مسألۀ 266- شكستن نماز براي پرداخت بدهي مردم با اين شرايط اشكال ندارد:

* در بين نماز نمي تواند بدهي را بپردازد.

* طلبكار، طلب خود را مي خواهد.

* وقت نماز تنگ نيست، يعني مي تواند پس از پرداخت بدهي، نماز را در وقت آن بخواند.

مسألۀ 267- شكستن نماز براي مالي كه اهميّت ندارد، مكروه است.

مسألۀ 268- برخي از كارهايي كه در نماز مكروه است:

1- برهم گذاشتن چشم ها.

2- بازي كردن با انگشتان و دست ها.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 101

3- سكوت كردن در هنگام خواندن حمد يا سوره و يا ذكر، براي شنيدن حرف كسي.

4- هر كاري كه خضوع را از بين ببرد.

5- برگرداندن صورت به طرف راست يا چپ به مقدار كم،- چون زياد آن نماز را باطل مي كند-.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 102

ترجمه اذان و اقامه

«اللّٰهُ اكْبَرْ».

خدا بزرگتر است.

«اشْهَدُ ان لّا الٰهَ الّا اللّٰه».

گواهي مي دهم كه جز آفريدگار جهان خدايي نيست.

«اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّٰه».

گواهي مي دهم كه محمد پيغمبر خدا است.

«حَيَّ عَليَ الصَّلٰاةْ».

بشتابيد به سوي نماز.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 103

«حَيَّ عَليَ الْفَلٰاحْ».

بشتابيد به سوي رستگاري.

«حَيَّ عَليٰ خَيْرِ الْعَمَلِ». بشتابيد به سوي بهترين عمل.

«قَدْ قٰامَتِ الصَّلَاةْ».

همانا نماز برپا شد.

«اللّٰهُ اكْبَرْ».

خدا از همه بزرگتر است.

«لٰا الٰهَ الَّا اللّٰه».

جز آفريدگار جهان خدايي نيست.

ترجمه نماز

تكبيرة الاحرام: «اللّٰهُ اكْبَرْ».

خدا بزرگتر است.

حمد: «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ».

بنام خداوند بخشندۀ مهربان.

«الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِينَ».

ستايش، مخصوص خدا، پرودگار جهانيان است.

«الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ».

كه بخشنده و مهربان است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 104

«مٰالِكِ يَوْمِ الدِّينِ».

صاحب روز جزا و قيامت است.

«إِيّٰاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّٰاكَ نَسْتَعِينُ».

تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم.

«اهْدِنَا الصِّرٰاطَ الْمُسْتَقِيمَ».

ما را به راه راست هدايت فرما.

«صِرٰاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ».

راه كساني كه به آنها نعمت داده اي.

«غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضّٰالِّينَ».

نه راه كساني كه بر آنها غضب كرده اي، و نه گمراهان.

سوره: «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ».

بنام خداوند بخشندۀ مهربان.

«قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ».

بگو او خداوند يكتاست.

«اللّٰهُ الصَّمَدُ».

خداوند بي نياز است.

«لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ».

نزاده و زاييده نشده است.

«وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ».

و هيچ كس، همتاي او نيست.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 105

ذكر ركوع: «سُبْحٰانَ رَبِّيَ الْعَظيٖمِ وَ بِحَمْدِه».

خداي بزرگ خود را منزه مي دانم و مي ستايم.

ذكر سجود: «سُبْحاٰنَ رَبِّيَ الاعْليٰ وَ بِحَمْدِه».

خداوند خود را كه از همه بالاتر است مي ستايم و پيراسته مي شمرم.

تسبيحات اربعه: «سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لٰا الٰه الَّا اللّٰهُ وَ اللّٰهُ اكْبَرْ».

منزه است خدا، ستايش مخصوص خدا است، جز آفريدگار جهان خدايي نيست و خدا از همه بزرگتر است.

تشهّد: «اشْهَدُ ان لّا الٰه الَّا اللّٰهُ وَحدَهُ لٰا شَريٖكَ

لَهْ».

گواهي مي دهم كه جز آفريدگار، خدايي نيست و يكتا و بي همتاست و شريك ندارد.

«وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهْ».

و گواهي مي دهم كه محمد صلي الله عليه و آله و سلم بنده و فرستادۀ خداوند است.

«اللّهُمَّ صَلِّ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ».

خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست.

سلام: «السَّلٰامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكٰاتُه».

درود و رحمت و بركات خدا بر تو باد اي پيامبر!

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 106

«السَّلٰامُ عَلَيْنٰا وَ عَليٰ عِبٰادِ اللّٰهِ الصّٰالِحيٖنْ».

درود بر ما- نمازگزاران- و بر بندگان شايستۀ خدا.

«السَّلٰامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكٰاتُه».

سلام بر شما و رحمت و بركات خدا بر شما باد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 107

شكيات نماز

اشاره

گاهي ممكن است نمازگزار در انجام جزئي از نماز شك كند؛ مثلًا نمي داند تشهد را خوانده است يا نه، و يا نمي داند يك سجده بجا آورده است يا دو سجده، و گاهي در تعداد ركعاتي كه خوانده است شك مي كند؛ مثلًا نمي داند اكنون مشغول ركعت سوّم است يا چهارم.

براي شك در نماز، احكام خاصي است و بيان تمام موارد آن از حد اين نوشته خارج است، ولي بطور مختصر، به بيان اقسام شك و احكام هر كدام مي پردازيم:

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 108

شك در اجزاي نماز

مسألۀ 269- اگر نمازگزار در انجام جزئي از اجزاي نماز شك كند؛ يعني نمي داند آن جزء را بجا آورده است يا نه، اگر جزء بعدي را شروع نكرده؛ يعني هنوز از محل آن جزء نگذشته است؛ بايد آن را بجا آورد. ولي اگر بعد از داخل شدن در جزء بعدي شك پيش آمده؛ يعني از محل آن گذشته است؛ به چنين شكي اعتنا نمي شود و نماز را ادامه مي دهد و صحيح است.

مسألۀ 270- اگر بعد از انجام جزئي از نماز در صحّت آن شك كند، يعني نمي داند جزئي را كه بجا آورده، صحيح انجام شده است يا نه، در اين صورت به شك خود اعتنا نمي كند، يعني؛ بنا را بر صحيح بودن آن مي گذارد و نماز را ادامه مي دهد.

شكهايي كه نماز را باطل مي كند

مسألۀ 271- اگر در نماز دو ركعتي؛ مثل نماز صبح، يا در نماز مغرب، شك در ركعات پيش آيد، نماز باطل است.

مسألۀ 272- اگر بين يك و بيشتر از يك شك كند؛ مثلًا يك و دو، يا يك و سه، نماز باطل است.

مسألۀ 273- اگر در نماز نداند چند ركعت خوانده، نماز باطل است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 109

مسألۀ 274- شك در ركعات نماز چهار ركعتي

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 110

[شكهايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد]

مسألۀ 275- شكهايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد:

* در نماز مستحبي.

* در نماز جماعت.

* پس از سلام نماز.

* بعد از گذشت وقت نماز.

مسألۀ 276- اگر در تعداد ركعت هاي نماز مستحبي شك كند، بنا را بر دو مي گذارد چون تمام نمازهاي مستحبي- بجز نماز وتر و اعرابي- دو ركعتي است. پس اگر شك بين يك و دو يا دو و بيشتر از آن پيش آيد، بنا را بر دو مي گذارد و نماز صحيح است.

مسألۀ 277- در نماز جماعت، اگر امام جماعت در ركعت هاي نماز شك كند ولي مأموم شك نداشته باشد و به امام بفهماند كه ركعت چندم است، امام جماعت نبايد به شك خود اعتنا كند و همچنين اگر مأموم شك كند، ولي امام جماعت شك نداشته باشد، همانگونه كه امام جماعت نماز را انجام مي دهد، او هم عمل مي كند و صحيح است.

مسألۀ 278- اگر بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه؛ مثلًا شك كند ركوع كرده يا نه، يا بعد از سلام نماز چهار ركعتي شك كند چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت، به شك خود اعتنا نكند، ولي اگر هر دو طرف شك او

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 111

باطل

باشد؛ مثلًا بعد از سلام نماز چهار ركعتي شك كند كه سه ركعت خوانده يا پنج ركعت، نمازش باطل است.

مسألۀ 279- اگر بعد از گذشتن وقت نماز شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، خواندن آن لازم نيست، ولي اگر پيش از گذشتن وقت شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، بايد آن را بجا آورد.

مسألۀ 280- اگر يكي از شكهايي كه نماز را باطل مي كند، پيش آيد، بايد مقداري فكر كند و چنانچه چيزي يادش نيامد و شك باقي ماند، نماز را برهم مي زند و دوباره شروع كند.

نماز احتياط

مسألۀ 281- در مواردي كه نماز احتياط واجب مي شود، مثل: شك بين 3 و 4، بايد بعد از سلام نماز، بدون آنكه صورت نماز را برهم بزند و يا مبطلي از مبطلات نماز را انجام دهد، برخيزد و بدون اذان و اقامه تكبير بگويد و نماز احتياط را بخواند.

مسألۀ 282- فرق نماز احتياط با نمازهاي ديگر:

* نيّت آن را نبايد به زبان آورد.

* سوره و قنوت ندارد (هر چند دو ركعتي باشد).

* سورۀ حمد، حتّي بسم اللّٰه را بنابر احتياط واجب بايد آهسته بخواند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 112

مسألۀ 283- اگر يك ركعت نماز احتياط، واجب باشد، پس از سجده ها، تشهد مي خواند و سلام مي دهد و اگر دو ركعت واجب شده باشد، نبايد در ركعت اول تشهد و سلام بخواند، بلكه بايد يك ركعت ديگر هم (بدون تكبيرة الاحرام) بخواند و در پايان ركعت دوم تشهد بخواند و سلام دهد.

سجدۀ سهو

مسألۀ 284- در مواردي كه سجده سهو واجب مي شود، مانند: شك بين 4 و 5 در حالت نشسته، بايد بعد از سلام نماز، به سجده رود و بگويد: «بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ وَ صَلَّي اللّٰهُ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهْ» يا «بِسْمِ اللّٰهِ و بِاللّٰهِ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» و يا بگويد: «بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ السَّلٰامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبيُّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكٰاتُه» و بعد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكي از ذكرهاي بالا را بگويد. سپس بنشيند و تشهد و سلام را بخواند.

نماز مسافر

اشاره

مسألۀ 285- انسان بايد در سفر، نمازهاي چهار ركعتي را دو ركعت- يعني شكسته- بجا آورد، به شرط آن كه مسافرتش از هشت فرسخ كمتر نباشد. هشت فرسخ شرعي،

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 113

تقريباً 45 كيلومتر است.

مسألۀ 286- اگر مسافر از جايي كه نمازش تمام است؛ مثل وطن، حد اقل چهار فرسخ مي رود و چهار فرسخ برمي گردد، نمازش در اين سفر هم شكسته است.

مسألۀ 287- كسي كه به مسافرت مي رود، زماني بايد نمازش را شكسته بخواند كه حد اقل به مقداري دور شود كه اذان آنجا را نشنود و اهل آنجا او را نبينند و نشانۀ آن اين است كه اهل آنجا را نبيند و چنانچه قبل از آن كه به اين مقدار دور شود، بخواهد نماز بخواند، بايد نماز را تمام بخواند.

مسألۀ 288- اگر به جايي مي رود كه دو راه دارد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه از راهي كه هشت فرسخ است برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهي كه

هشت فرسخ نيست برود، بايد نماز را چهار ركعتي بخواند؛ مثلًا اگر از وطن به روستايي مي رود كه دو راه دارد؛ يك راه 4 فرسخ است و راه ديگر 3 فرسخ، اگر از راه اوّل برود و از همان راه برگردد، نمازش در بين راه و در آن روستا، شكسته است.

ولي اگر از راه اوّل برود و از راه ديگر برگردد و يا از راه دوّم برود و از همان راه برگردد، چون مجموع سفر كمتر از 8 فرسخ مي باشد، نماز در بين راه و در آن روستا تمام است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 114

مسألۀ 289- در اين موارد، در سفر، نماز بايد تمام خوانده شود:

1- قبل از آن كه هشت فرسخ برود، از وطن خود مي گذرد و يا در جايي ده روز مي ماند.

2- از اول قصد نداشته است به سفر هشت فرسخي برود و بدون قصد، اين مسافت را پيموده است؛ مثل كسي كه به دنبال گمشده اي مي گردد.

3- در بين راه از قصد سفر برگردد؛ يعني قبل از رسيدن به چهار فرسخ، از رفتن منصرف شود.

4- كسي كه شغل او مسافرت است، مثل رانندۀ قطار و ماشينهاي برون شهري، خلبان، ملوان (در سفري كه شغل اوست).

5- كسي كه براي كارش بطور متعارف بين ده روز، حدّ اقل يك بار به مسافرت مي رود؛ مانند دانش آموزي كه براي تحصيل به شهر ديگر مي رود و هر جمعه به وطن خود برمي گردد.

6- كسي كه به سفر حرام مي رود؛ مانند سفري كه موجب اذيّت پدر و مادر باشد.

مسألۀ 290- در اين مكانها نماز تمام است:

در وطن.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 115

در جايي كه بنا دارد ده روز بماند.

در جايي كه سي

روز با ترديد مانده است؛ يعني معلوم نبوده كه مي ماند يا مي رود و تا سي روز به همين حالت مانده، و جايي هم نرفته است، در اين صورت بايد بعد از سي روز نماز را تمام بخواند.

وطن كجاست؟

مسألۀ 291- وطن، جايي است كه انسان براي اقامت و زندگي خود اختيار كرده است، خواه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براي زندگي اختيار كرده است.

مسألۀ 292- فرزند، تا زماني كه با پدر و مادر زندگي مي كند و مستقل نشده است، همان وطن پدر و مادر وطن او نيز مي باشد، هر چند در آنجا به دنيا نيامده باشد و پس از آنكه در زندگي مستقل شد، اگر جاي ديگري را براي زندگي هميشگي اختيار كرد، آنجا وطن او مي شود. بنابراين به عنوان مثال پدر و مادري كه اهل اصفهان هستند، ولي مدتي براي كار به شيراز رفته اند و بنا دارند باز به اصفهان برگردند و فرزند در شيراز به دنيا آمده است. ولي چون اصفهان وطن پدر و مادر مي باشد، تا زماني كه فرزند با آنها زندگي مي كند، اصفهان براي او نيز حكم وطن را دارد و اگر به اصفهان برود،

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 116

بايد در آنجا نماز را تمام بخواند.

مسألۀ 293- اگر وضع اقامت انسان، در غير وطن اصلي، به گونه اي باشد كه انتقال او از آنجا به محلّي ديگر، مثل انتقال ساير اهالي آن محل، محتاج به سببي خاص باشد، آنجا وطن او محسوب مي گردد.

مسألۀ 294- اگر قصد دارد در محلي كه وطن اصلي او نيست مدتي بماند و بعد به جاي ديگري برود، آنجا وطن

او حساب نمي شود، مانند دانشجويي كه مدتي براي تحصيل در شهري مي ماند.

مسألۀ 295- اگر انسان بدون قصد ماندن هميشگي و بدون قصد رفتن در جايي آن قدر بماند كه مردم او را اهل آنجا بدانند، آنجا حكم وطن او را دارد.

مسألۀ 296- اگر به جايي برود كه قبلًا وطن او بوده، ولي هم اكنون از آنجا اعراض كرده است؛ يعني بنا گذاشته كه ديگر براي سكونت به آنجا برنگردد، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد.

مسألۀ 297- مسافري كه به وطنش برمي گردد، وقتي ديوار وطن را ببيند، بايد نماز را تمام بخواند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 117

قصد ده روز

مسألۀ 298- مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتي مسافرت نكرده است بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.

مسألۀ 299- اگر مسافر از قصد ده روز برگردد:

الف: قبل از خواندن نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد؛ بايد نماز را شكسته بخواند.

ب: بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد؛ تا وقتي كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.

نماز قضا

نماز قضا، نمازي را گويند كه بعد از وقت خوانده شود.

مسألۀ 300- انسان بايد نمازهاي واجب را در وقت معين آن بخواند و چنانچه بدون عذر نمازي از او قضا شود، گناهكار است و بايد توبه كرده و قضاي آن را هم بجا آورد.

مسألۀ 301- در دو مورد، بجا آوردن قضاي نماز، واجب است:

الف: نماز واجب را در وقت آن، نخوانده باشد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 118

ب: بعد از وقت متوجه شود نمازي كه خوانده، باطل بوده است.

مسألۀ 302- كسي كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهي كند، ولي واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.

مسألۀ 303- قضاي نمازهاي روزانۀ مربوط به يك روز، بايد به ترتيب خوانده شود، ولي مثلًا كسي كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، ترتيب آن ها لازم نيست.

مسألۀ 304- كسي كه مي داند نماز قضا دارد، ولي شمارۀ آنها را نمي داند؛ مثلًا نمي داند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه كمتر را بخواند كافي است.

مسألۀ 305- اگر شمارۀ آنها را مي دانسته، ولي فراموش كرده است، بهتر است بقدري نماز بخواند كه يقين

كند تمام آنها را خوانده است.

مسألۀ 306- نماز قضا را با جماعت مي توان خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا، و لازم نيست هر دو، يك نماز را بخوانند، مثلًا اگر نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند، اشكال ندارد.

مسألۀ 307- اگر مسافري كه بايد نماز را شكسته بخواند، نماز ظهر يا عصر يا عشاء، از او قضا شود، بايد آن را دو ركعتي بجا آورد، اگر چه در غير سفر بخواهد قضاي آن را بجا آورد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 119

مسألۀ 308- در سفر نمي توان روزه گرفت، حتي روزۀ قضا، ولي نماز قضا مي توان بجا آورد.

مسألۀ 309- اگر در سفر بخواهد نمازهايي را كه غير سفر قضا شده است بجا آورد، بايد نمازهاي ظهر و عصر و عشاء را چهار ركعتي قضا كند.

مسألۀ 310- نماز قضا را در هر وقتي مي توان بجا آورد، يعني قضاي نماز صبح را مي توان ظهر يا شب خواند.

نماز قضاي پدر و مادر

مسألۀ 311- تا انسان زنده است، اگر چه از خواندن نماز خود عاجز باشد، ديگري نمي تواند نمازهاي او را قضا كند.

مسألۀ 312- اگر پدر به جهت عذري نماز يا روزه اش را بجا نياورده باشد، پس از مرگ او، بر پسر بزرگتر واجب است آنها را قضا نمايد، امّا اگر از روي نافرماني ترك كرده باشد، بنا بر احتياط واجب پسر بزرگتر، آن را قضا نمايد.

نماز جماعت

اشاره

وحدت امّت اسلامي، از جمله مسائلي است كه اسلام، به آن اهميّت بسياري داده است، و براي حفظ و ادامۀ آن، برنامه هاي ويژه اي دارد؛ يكي از آنها نماز جماعت است.

در نماز جماعت، يكي از نمازگزاران كه داراي ويژگي

احكام

نوجوانان (صافي)، ص: 120

خاصي است پيشاپيش جمعيت مي ايستد و ديگران در صفوفي منظم، پشت سر او و هماهنگ با او نماز را بجا مي آورند.

كسي كه در اين نماز دسته جمعي، پيشاپيش جمعيت مي ايستد «امام جماعت» است و كسي كه پشت سر او، در نماز از او پيروي مي كند، «مأموم» نام دارد.

اهميّت نماز جماعت

گذشته از آنكه در روايات زيادي، براي نماز جماعت، اجر و پاداش بسياري وارد شده است، با دقّت در برخي از مسائل احكام، به اهميت اين عبادت پي مي بريم، و در اينجا به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

مسألۀ 313- شركت در نماز جماعت براي هر كس مستحب است، بويژه براي همسايۀ مسجد.

مسألۀ 314- مستحب است، انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.

مسألۀ 315- نماز جماعت، هر چند اوّل وقت خوانده نشود، از نماز فُراداي «1» اوّل وقت بهتر است.

مسألۀ 316- نماز جماعتي كه مختصر خوانده مي شود، از

______________________________

(1). نمازي كه به تنهايي خوانده شود و به جماعت خوانده نشود، «نماز فرادا» نام دارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 121

نماز فرادايي كه آن را طول بدهد بهتر است.

مسألۀ 317- سزاوار نيست انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.

مسألۀ 318- حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بي اعتنايي به آن، جايز نيست.

شرايط نماز جماعت

مسألۀ 319- هنگام برپايي نماز جماعت، شرايط زير بايد مراعات شود:

1- مأموم از امام جلوتر نايستد، و احتياط واجب آن است كه كمي عقب تر بايستد.

2- جايگاه امام جماعت از جايگاه مأمومين، بالاتر نباشد.

3- فاصلۀ امام و مأموم و همچنين بين صف ها، زياد نباشد، و احتياط آن است كه فاصله بيش از يك گام نباشد.

4- بين امام و مأموم و همچنين بين صف ها، چيزي مانند ديوار يا پرده مانع نباشد، ولي نصب پرده و مانند آن بين صف مردها و زنها اشكال ندارد.

مسألۀ 320- امام جماعت بايد بالغ و عادل باشد و نماز را بطور صحيح بخواند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 122

پيوستن به نماز جماعت (اقتدا كردن)

مسألۀ 321- در هر ركعت، تنها در بين قرائت و در ركوع مي توان به «امام» اقتدا كرد، پس اگر به ركوع امام جماعت نرسد، بايد در ركعت بعد اقتدا كند، و اگر تنها به ركوع امام جماعت هم برسد، يك ركعت به حساب مي آيد.

مسألۀ 322- حالات مختلف براي پيوستن به نماز جماعت:

ركعت اوّل

1- در بين قرائت: مأموم حمد و سوره را نمي خواند و بقيّه اعمال را با امام جماعت بجا مي آورد.

2- در ركوع: ركوع و بقيه اعمال را با امام جماعت بجا مي آورد.

ركعت دوّم

1- در بين قرائت: مأموم حمد و سوره را نمي خواند و با امام، قنوت و ركوع و سجده را بجا مي آورد و آنگاه كه امام جماعت تشهد مي خواند، بنا بر احتياط واجب بايد به صورت نيم خيز، بنشيند «1» و اگر نماز دو ركعتي است يك ركعت ديگر به تنهايي بخواند و نماز را تمام كند و اگر سه يا چهار ركعتي

______________________________

(1) به اين عمل «تَجافي» گفته مي شود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 123

است، در

ركعت دوّم كه امام جماعت در ركعت سوّم مي باشد، حمد و سوره بخواند (هر چند امام جماعت تسبيحات بخواند) و آنگاه كه امام جماعت ركعت سوّم را تمام كرد، و براي ركعت چهارم بر مي خيزد، مأموم بايد پس از دو سجده، تشهد بخواند، و براي خواندن ركعت سوّم برخيزد و در ركعت آخر نماز كه امام جماعت با تشهد و سلام، نماز را به پايان مي برد يك ركعت ديگر مي خواند.

2- در ركوع: ركوع را با امام جماعت بجا مي آورد و بقيه نماز را همانگونه كه گفته شد، انجام مي دهد.

ركعت سوّم

1- در بين قرائت: زماني كه مي داند اگر اقتدا كند، براي خواندن حمد و سوره و يا حمد تنها وقت دارد، مي تواند اقتدا كند و بايد حمد و سوره يا فقط حمد را بخواند، و اگر مي داند فرصت ندارد، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام جماعت به ركوع رود، سپس به او اقتدا كند.

2- در ركوع: چنانچه در ركوع اقتدا كند، ركوع را با امام بجا مي آورد و حمد و سوره براي آن ركعت ساقط است، و بقيۀ نماز را همانگونه كه قبلًا بيان شد بجا مي آورد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 124

ركعت چهارم

1- در بين قرائت: حكم اقتدا در ركعت سوم را دارد، و آنگاه كه امام جماعت در ركعت آخر نماز براي تشهد و سلام مي نشيند، بنابر احتياط واجب، بطور نيم خيز بنشيند تا تشهد امام جماعت تمام شود و سپس برخيزد.

2- در ركوع: ركوع و سجده ها را با امام بجا مي آورد، (اكنون ركعت چهارم امام و ركعت اوّل مأموم است) و بقيۀ نماز را همانگونه كه گذشت انجام مي دهد.

احكام نماز جماعت

مسألۀ 323- اگر امام جماعت

يكي از نمازهاي يوميّه را مي خواند، هر كدام از نمازهاي يوميه را مي توان به او اقتدا كرد، بنابراين اگر امام، نماز عصر را مي خواند، مأموم مي تواند، نماز ظهر را به او اقتدا كند، و اگر مأموم پس از آنكه نماز ظهر را خواند، جماعت برپا شود مي تواند، نماز عصر را به ظهر امام جماعت اقتدا كند.

مسألۀ 324- مأموم مي تواند نماز قضاي خود را به نماز اداي امام، اقتدا كند، هر چند قضاي ديگر نمازهاي يوميّه باشد، مثلًا امام جماعت نماز ظهر را مي خواند و او قضاي نماز صبح را.

مسألۀ 325- نماز جماعت، حدّ اقل با دو نفر برپا مي شود،

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 125

يك نفر امام و يك نفر هم مأموم، مگر در نماز جمعه و عيد فطر و قربان.

مسألۀ 326- نمازهاي مستحبي را نمي توان به جماعت خواند، مگر نماز طلب باران. «1»

مسألۀ 327- مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد، بلكه تا تكبير امام تمام نشده، نبايد تكبير بگويد.

مسألۀ 328- مأموم، بايد غير از حمد و سوره، بقيّه نماز را خودش بخواند، ولي اگر ركعت اوّل يا دوّم او، و ركعت سوّم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را نيز بخواند.

نماز جمعه

اشاره

يكي از اجتماعات هفتگي مسلمانان «نماز جمعه» است، و نمازگزاران در روز جمعه مي توانند با نماز ظهر، نماز جمعه بخوانند و نماز جمعه كفايت از نماز ظهر نمي كند.

در فضيلت اين نماز، همين بس كه سوره اي در قرآن به اين نام آمده و در آنجا صريحاً مؤمنان را به حضور در نماز جمعه دعوت فرموده است.

______________________________

(1). به اين نماز «استسقاء» گفته مي شود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 126

چگونگي نماز جمعه

مسألۀ 329- نماز جمعه دو ركعت است، مانند نماز صبح، ولي دو خطبه دارد كه توسط امام جمعه، قبل از نماز ايراد مي شود.

مسألۀ 330- احتياط آن است كه امام جمعه حمد و سوره را بلند بخواند.

مسألۀ 331- در نماز جمعه مستحب است در ركعت اول پس از سورۀ حمد، سورۀ «جمعه» و در ركعت دوم پس از حمد «منافقون» خوانده شود.

مسألۀ 332- در نماز جمعه دو قنوت مستحب است، يكي در ركعت اول، پيش از ركوع، ديگري در ركعت دوم، پس از ركوع.

شرايط نماز جمعه

مسألۀ 333- در نماز جمعه شرايط زير بايد مراعات شود:

* تمام شرايطي كه در نماز جماعت بايد رعايت شود، در نماز جمعه هم معتبر است.

* بايد به جماعت برگزار شود و فُرادا صحيح نيست.

* حد اقل تعداد افراد، براي برپايي نماز جمعه، پنج نفر مي باشد؛ يعني يك نفر امام، و چهار مأموم.

* بين دو نماز جمعه، حد اقل بايد يك فرسخ فاصله باشد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 127

وظيفۀ نمازگزاران جمعه

مسألۀ 334- بنابر احتياط واجب مأمومين بايد به خطبه ها گوش دهند.

مسألۀ 335- احتياط مستحب است از سخن گفتن بپرهيزند.

مسألۀ 336- احتياط مستحب است، شنوندگان، هنگام ايراد خطبه ها، رو به امام جمعه بنشينند و به اين طرف و آن طرف نگاه نكنند.

مسألۀ 337- اگر انسان به ركعت اول نماز جمعه نرسد، در صورتي كه خود را به ركعت دوم، هر چند در ركوع، برساند صحيح است و ركعت دوم را خودش مي خواند.

نماز آيات

اشاره

مسألۀ 338- يكي از نمازهاي واجب «نماز آيات» است كه به سبب پيش آمدن اين حوادث واجب مي شود:

زلزله، خسوف (ماه گرفتگي)، كسوف (خورشيد گرفتگي)، و نيز رعد و برق، و وزيدن بادهاي زرد و سرخ در صورتي كه بيشتر مردم بترسند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 128

چگونگي نماز آيات

مسألۀ 339- نماز آيات دو ركعت است و هر ركعت آن پنج ركوع دارد و قبل از هر ركوع، سورۀ حمد و سورۀ ديگري از قرآن خوانده مي شود؛ ولي مي توان يك سوره را پنج قسمت كرده و قبل از هر ركوع يك قسمت از آن را خواند، كه در اين صورت، در دو ركعت دو حمد و دو سوره خوانده مي شود.

در اينجا با تقسيم سورۀ «اخلاص» چگونگي نماز آيات را مي آوريم:

ركعت اوّل

پس از تكبيرة الاحرام سورۀ حمد را بخواند و «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ» بگويد و به ركوع رود.

سپس بايستد و بگويد: «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ» و به ركوع رود.

بار ديگر بايستد و بگويد: «اللّٰهُ الصَّمَدُ» و به ركوع رود.

سر از ركوع بردارد و بگويد «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» و به ركوع رود.

از ركوع سر بردارد و بگويد: «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» و به ركوع رود.

و بعد از سر برداشتن از ركوع به سجده رود و پس از انجام دو سجده براي ركعت دوّم برخيزد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 129

ركعت دوّم

ركعت دوّم را نيز مانند ركعت اوّل بجا مي آورد و سپس با تشهد و سلام، نماز به پايان مي برد.

احكام نماز آيات

مسألۀ 340- اگر يكي از سبب هاي نماز آيات در شهري اتفاق بيافتد، فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاي ديگر واجب نيست.

مسألۀ 341- اگر در يك ركعت از نماز آيات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را تقسيم كند صحيح است.

مسألۀ 342- مستحب است پيش از ركوع دوّم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند، و اگر

تنها يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافي است.

مسألۀ 343- هر يك از ركوع هاي نماز آيات، ركن است، كه اگر عمداً يا سهواً كم يا زياد شود، نماز باطل است.

مسألۀ 344- نماز آيات را مي توان به جماعت خواند، كه در اين صورت حمد و سوره ها را تنها امام جماعت مي خواند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 130

نمازهاي مستحب

اشاره

«1» مسألۀ 345- نمازهاي مستحب بسيار است و اين نوشته گنجايش تمام آنها را ندارد، امّا برخي از آنها را كه اهميت بيشتري دارد مي آوريم:

نماز عيد

اشاره

مسألۀ 346- در دو عيد «فطر» و «قربان» خواندن نماز مخصوص عيد مستحب است.

وقت نماز عيد

مسألۀ 347- وقت نماز عيد، از طلوع آفتاب است تا ظهر.

مسألۀ 348- مستحب است، در عيد فطر، بعد از بلند شدن آفتاب، افطار كنند و زكات فطره «2»، را هم بدهند، سپس نماز عيد را بخوانند.

چگونگي نماز عيد

نماز عيد دو ركعت است، با نُه قنوت و اينگونه خوانده مي شود:

______________________________

(1). نماز مستحب را «نافِلَه» گويند.

(2). زكات فطره يكي از واجب هاي مالي است كه روز عيد فطر بايد پرداخت شود. (به مسألۀ 384 مراجعه كنيد).

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 131

* در ركعت اوّل نماز پس از حمد و سوره بايد پنج تكبير گفته شود، و بعد از هر تكبير يك قنوت، و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگري و سپس ركوع و دو سجده.

* در ركعت دوّم پس از حمد و سوره چهار تكبير گفته مي شود و بعد از هر تكبير يك قنوت و بعد از قنوت چهارم، تكبير ديگري و سپس ركوع و دو سجده و تشهد و سلام.

* در قنوت هاي نماز عيد، هر دعا و ذكري بخوانند، كافي است، ولي بهتر است، اين دعا را بخوانند:

«اللّٰهُمَّ اهْلَ الْكِبْريٰاءِ وَ الْعَظَمَةْ وَ اهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحمَةْ وَ اهْلَ التَّقْويٰ وَ الْمَغْفِرَةْ أَسْأَلُكَ بِحَقّ هذَا الْيَوْم الَّذيٖ جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيٖداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللّٰهُ عَلَيْه وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كَرٰامَةً وَ مَزيٖداً انْ تُصَلّي عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْ تُدْخِلَنيٖ فيٖ كُلِّ خَيْرٍ ادْخَلْتَ فيٖهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ انْ تُخْرِجَنيٖ مِنْ كُلِّ سوءٍ اخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوٰاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيهِمْ اللّٰهُمَّ انّيٖ أَسْأَلُكَ خَيْرَ مٰا سَأَلَكَ بِهِ عِبٰادُكَ الصّٰالِحوُن وَ اعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعٰاذَ مِنْهُ

عِبٰادُكَ الْمُخْلَصُونْ.»

نافله هاي شبانه روزي

اشاره

نافله هاي شبانه روزي در غير روز جمعه 34 ركعت است كه از جملۀ آنها يازده ركعت «نافلۀ شب» و دو ركعت «نافلۀ صبح» و دو ركعت «نافلۀ عشاء» مي باشد كه ثواب

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 132

بسيار دارد. «1»

نماز شب
اشاره

مسألۀ 349- نماز شب 11 ركعت است كه بدين ترتيب خوانده مي شود:

دو ركعت به نيّت نافلۀ شب.

دو ركعت به نيّت نافلۀ شب.

دو ركعت به نيّت نافلۀ شب.

دو ركعت به نيّت نافلۀ شب.

دو ركعت به نيّت نافلۀ شفع.

يك ركعت به نيّت نافلۀ وَتر.

وقت نماز شب

مسألۀ 350- وقت نماز شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.

مسألۀ 351- مسافر و كسي كه براي او سخت است نافلۀ شب را بعد از نصف شب بخواند، مي تواند آن را در اوّل شب بجا آورد.

______________________________

(1). براي آشنايي بيشتر با نافله هاي شبانه روزي به رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ 772، مراجعه كنيد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 133

نماز غفيله
اشاره

مسألۀ 352- يكي ديگر از نمازهاي مستحبي، نماز «غفيله» است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مي شود.

كيفيّت نماز غفيله

مسألۀ 353- نماز غفيله دو ركعت است، كه در ركعت اوّل، پس از حمد، بايد اين آيه خوانده شود:

«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغٰاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنٰاديٰ فِي الظُّلُمٰاتِ أَنْ لٰا إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظّٰالِمِينَ فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ نَجَّيْنٰاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ».

و در ركعت دوّم، پس از حمد، اين آيه خوانده مي شود:

«وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ الْغَيْبِ لٰا يَعْلَمُهٰا إِلّٰا هُوَ وَ يَعْلَمُ مٰا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّٰا يَعْلَمُهٰا وَ لٰا حَبَّةٍ فِي ظُلُمٰاتِ الْأَرْضِ وَ لٰا رَطْبٍ وَ لٰا يٰابِسٍ إِلّٰا فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ».

و در قنوت آن، اين دعا خوانده مي شود:

«اللّٰهُمَّ انّي أَسْأَلُكَ بِمَفٰاتِحِ الْغَيْبِ الَّتي لٰا يَعْلَمُهٰا الّٰا انْتَ انْ تُصَلِّيَ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ انْ تَقْضِيَ حَوٰائِجيٖ فِي الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَة اللّٰهُمَّ انْتَ وَلِيُّ نِعْمَتيٖ وَ الْقٰادِرُ عَليٰ طَلِبَتيٖ تَعْلَمُ حٰاجَتيٖ فَأَسْألُكَ بِحَقِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامْ لَمّٰا قَضَيْتَها ليٖ».

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 134

روزه

اشاره

يكي ديگر از كارهاي واجب و برنامه هاي سالانۀ اسلام براي خودسازي انسانها «روزه» است، و روزه آن است كه انسان از «اذان صبح» تا «مغرب» براي اطاعت فرمان خداوند از برخي كارها كه شرح آنها خواهد آمد بپرهيزد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 135

نيّت روزه

مسألۀ 354- روزه از عبادات است و بايد براي انجام فرمان خداوند بجا آورده شود و اين همان «نيّتِ» روزه است.

مسألۀ 355- انسان مي تواند در هر شب ماه رمضان براي روزۀ فرداي آن، نيت كند، و بهتر است كه شب اوّل ماه هم روزۀ همه ماه را نيت كند. مسألۀ 356- لازم نيست نيت روزه را به زبان بگويد بلكه، همين قدر كه براي انجام دستور خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب، كاري كه روزه را باطل مي كند، انجام ندهد كافي است.

مبطلات روزه

مسألۀ 357- روزه دار بايد از «اذان صبح» تا «مغرب» از برخي كارها بپرهيزد و اگر يكي از آنها را انجام دهد، روزه اش باطل مي شود، به مجموعۀ اين كارها «مبطلات روزه» گفته مي شود، كه از جملۀ آنهاست:

* خوردن و آشاميدن.

* رساندن غبار غليظ به حلق.

* فرو بردن تمام سر در آب.

* قي كردن.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 136

بجز آنكه گفته شد، كارهاي ديگري نيز روزه را باطل مي كند كه براي آشنايي با آنها مي توانيد به رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ 1581 مراجعه كنيد.

احكام مبطلات روزه

خوردن و آشاميدن

اشاره

مسألۀ 358- اگر روزه دار عمداً چيزي بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل مي شود.

مسألۀ 359- اگر كسي عمداً چيزي را كه لاي دندانش مانده است فرو برد، روزه اش باطل مي شود.

مسألۀ 360- فرو بردن آب دهان، روزه را باطل نمي كند، هر چند زياد باشد.

مسألۀ 361- اگر روزه دار به سبب فراموشي (نمي داند روزه است) چيزي بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نمي شود.

مسألۀ 362- انسان نمي تواند، بخاطر ضعف، روزه را بخورد، ولي اگر ضعف او به قدري است كه معمولًا نمي شود آن را تحمل كرد، خوردن اشكال ندارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 137

تزريق آمپول

مسألۀ 363- تزريق آمپول و سرم روزه را باطل نمي كند.

رساندن غبار غليظ به حلق

مسألۀ 364- اگر روزه دار غبار غليظي به حلق برساند، روزه اش باطل مي شود؛ چه غبار خوراكيها باشد مانند آرد، يا غير خوراكي، مانند خاك.

فرو بردن تمام سر در آب

مسألۀ 365- اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، بنابر احتياط واجب روزه اش باطل مي شود.

مسألۀ 366- اگر روزه دار بي اختيار در آب بيافتد و تمام سر او را آب بگيرد، يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد، روزۀ او باطل نمي شود، ولي همين كه فهميد بايد فوراً سر را از آب بيرون آورد.

قي كردن

مسألۀ 367- هرگاه روزه دار عمداً قي كند، هر چند به سبب بيماري باشد، روزه اش باطل مي شود.

مسألۀ 368- اگر روزه دار نداند روزه است يا بي اختيار قي كند، روزه اش باطل نمي شود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 138

قضا و كفارۀ روزه

روزۀ قضا

مسألۀ 369- اگر كسي روزه ماه رمضان را در وقت آن نگيرد، يا آن را باطل كند، بايد بعد از ماه رمضان قضاي آن را بجا آورد.

كفارۀ روزه

مسألۀ 370- كسي كه بدون عذر روزۀ خود را با يكي از مبطلات روزه باطل كند، بايد قضاي آن را بجا آورده و يكي از اين كارها را نيز انجام دهد، و اين همان كفارۀ روزه است:

* آزاد كردن يك بَرده

* دو ماه روزه گرفتن كه سي و يك روز آن بايد پي درپي باشد

* سير كردن شصت فقير، يا دادن يك مدّ طعام «1» به هر يك از آنها.

كسي كه كفاره بر او واجب شود، بايد يكي از اين سه را انجام دهد، و چون امروزه «برده» به معناي فقهي آن يافت نمي شود، مورد دوّم و سوّم را انجام دهد، و اگر هيچ يك از

______________________________

(1). مدّ طعام تقريباً ده سير (750 گرم) گندم يا جو و مانند اينهاست.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 139

اينها برايش مقدور نيست، بايد چند مدّ طعام به فقير بدهد و اگر هيچ كدام را نتواند عمل كند هر قدر را كه مي تواند عمل كند و صدقه بدهد، و اگر آن را هم نتواند انجام دهد، بايد استغفار كند.

احكام قضا و كفارۀ روزه

مسألۀ 371- لازم نيست قضاي روزه را فوراً بجا آورد، ولي بنا بر احتياط واجب بايد تا رمضان سال بعد، انجام دهد.

مسألۀ 372- انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهي كند، ولي لازم نيست، فوراً آن را انجام دهد و اگر چند سال بر آن بگذرد چيزي بر آن اضافه نمي شود.

مسألۀ 373- اگر به سبب عذري مانند سفر، روزه نگرفته و پس از رمضان عذر او بر طرف شود و تا رمضان سال بعد، عمداً قضاي آن را بجا نياورد، بايد علاوه بر قضا، براي هر روز، يك مد طعام به فقير بدهد و همچنين

اگر با عذر، قضاي روزه را بجا نياورد، بنابر احتياط واجب، علاوه بر قضاء روزه بايد يك مدّ طعام هم به فقير بدهد.

مسألۀ 374- اگر به سبب بيماري نتواند روزه بگيرد و آن بيماري تا رمضان سال بعد طول بكشد قضاي آن ساقط مي شود، ولي بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 140

روزه مسافر

مسألۀ 375- مسافري كه بايد نمازهاي چهار ركعتي را در سفر، دو ركعت بخواند، نمي تواند در آن سفر روزه بگيرد، ولي بايد قضاي آن را بجا آورد، و مسافري كه نمازش را تمام مي خواند؛ مثل كسي كه شغل او سفر است، بايد در سفر روزه بگيرد.

مسألۀ 376- اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت كند، بايد روزه خود را تمام كند و صحيح است.

مسألۀ 377- اگر روزه دار پيش از ظهر مسافرت كند، وقتي به «حدّ ترخّص» برسد؛ يعني به جايي برسد كه صداي اذان شهر را نشنود و اهل آنجا او را نبينند، بايد روزۀ خود را باطل كند و اگر پيش از آن روزه را باطل كند، به علاوۀ قضا، بنا بر احتياط واجب، كفّاره هم دارد.

مسألۀ 378- مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولي اگر براي فرار از روزه باشد، مكروه است.

مسألۀ 379- اگر مسافر، پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند، چنانچه تا آن وقت، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده، نبايد آن روز را روزه بگيرد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 141

مسألۀ 380- اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش، يا به جايي

كه مي خواهد ده روز بماند برسد، نبايد آن روز را روزه بگيرد.

زكات فطره

اشاره

مسألۀ 381- پس از پايان يافتن ماه مبارك رمضان؛ يعني در روز عيد فطر، بايد مقداري از مال خود را به عنوان زكات فطره به فقير بدهد.

مقدار زكات فطره

مسألۀ 382- براي خودش و كساني كه نان خور او هستند؛ مانند همسر و فرزند، هر نفر يك صاع، كه تقريباً سه كيلوست.

جنس زكات فطره

مسألۀ 383- جنس زكات فطره، گندم، جو، خرما، كشمش، برنج، ذرت و مانند اينهاست، و نيز اگر پول يكي از اينها داده شود، كافي است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 142

خمس

اشاره

يكي از وظايف اقتصادي مسلمانان، پرداختن «خمس» است، كه در برخي از چيزها، بايد 15 آنها را براي مصارف مشخصي به حاكم اسلامي بپردازند.

مسألۀ 384- در هفت چيز، خمس واجب است:

* آنچه از منفعت كسب زياد بيايد.

* معدن.

* گنج.

* غنايم جنگي.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 143

* جواهري كه با فرو رفتن در دريا به دست آيد.

* مال حلال مخلوط به حرام.

* زميني كه كافر ذِمّي «1» از مسلماني بخرد.

مسألۀ 385- پرداخت خمس نيز مانند نماز و روزه از واجبات است و تمام افراد بالغ و عاقل كه يكي از موارد هفتگانه را داشته باشند، بايد به آن عمل كنند.

يكي از آن موارد كه اكثر افراد جامعه را در بر مي گيرد، «خمس چيزي است كه از خرج سال انسان و خانواده اش زياد بيايد».

اسلام به كسب و كار افراد احترام گذاشته و تأمين نياز خودشان را بر پرداخت خمس مقدم داشته است، بنابراين هر كس در طول سال مي تواند تمام مخارج مورد نياز خود را از درآمدش تأمين كند و در پايان سال، اگر چيزي اضافه نيامد، پرداخت خمس واجب نيست، ولي پس از آنكه بطور متعارف و در حدّ نياز خود زندگي را گذراند- نه در مصرف، زياده روي كرد و نه بر خود تنگ گرفت- اگر در پايان هم چيز اضافه آمد، 15 آنچه را كه اضافه آمده است بايد براي مصارف مشخصي بپردازد و 45 آن را براي خود پس انداز كند.

______________________________

(1). مسيحيان و يهوديان و زرتشتياني كه

با حاكم اسلامي پيمان بسته اند تا ماليات معيني را بپردازند و شرايط خاصي را كه در كتابهاي مفصل فقهي آمده، پذيرفته اند و در عوض جان و مال آنها در امان است، كافر ذمّي هستند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 144

احكام خمس

مسألۀ 386- تا خمس مال را ندهد، نمي تواند در آن تصرف كند، يعني غذايي كه در آن خمس باشد نمي تواند بخورد و با پولي كه خمس آن را نداده نمي تواند چيزي بخرد.

مسألۀ 387- آذوقه اي كه از درآمد سال براي مصرف سالش خريده؛ مانند برنج، روغن و چاي، اگر در آخر سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد.

مسألۀ 388- اگر كودك غير بالغ سرمايه اي داشته باشد و از آن سودي به دست آيد، و تا زمان بلوغ باقي بماند، بايد پس از بلوغ، خمس آن را بدهد.

مصرف خمس

مسألۀ 389- خمس مال را بايد دو قسمت كرد، نصف آن كه سهم امام زمان عليه السلام است بايد به مجتهد جامع الشرائط يا نمايندۀ او پرداخت شود و نصف ديگر به سيد فقير، يا سيد يتيم و يا سيدي كه در سفر درمانده شده باشد، بدهند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 145

زكات

اشاره

يكي ديگر از وظايف مهم اقتصادي مسلمانان، پرداخت زكات است.

از اهميت زكات همين بس كه در قرآن مجيد، پس از «نماز» آمده و نشانۀ ايمان و عامل رستگاري شمرده شده است.

در روايات متعددي كه از معصومين عليهم السلام نقل شده، آمده است: «كسي كه از پرداخت زكات خودداري كند، از دين خارج است».

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 146

زكات هم مانند خمس موارد معيني دارد؛ يك قسم از آن ماليات بدن و حيات است كه هر سال يك مرتبه در روز عيد فطر پرداخت مي شود و تنها بر كساني كه قدرت پرداخت آن را، از نظر مالي دارند واجب است. مسائل اين نوع از زكات، در پايان بحث روزه گذشت.

قسم ديگر، زكات اموال است، ولي چنين نيست كه تمام اموال مردم مشمول اين قانون باشد، تنها نُه چيز است كه زكات دارد:

مسألۀ 390- اموالي كه پرداخت زكات آنها واجب مي شود عبارت اند از:

گندم، جو، خرما، كشمش، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره.

مسألۀ 391- زكات در صورتي واجب مي شود كه مورد زكات به حدّ نصاب برسد كه نصاب هر يك و مقدار زكات آنها در جدول صفحه بعد آمده است:

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 147

رديف نوع مال نصاب مقدار زكات

1 گندم 110: در صورتي كه با باران و آب 2 جو رودخانه آبياري شده باشد.

3 خرما 207/ 847 كيلوگرم

120: در صورتي كه با آب دستي و دلو

4 كشمش و موتورپمپ آبياري شده باشد.

340: در صورتي كه با هر دو آبياري شده است.

5 شتر اولين نصاب: 5 شتر يك گوسفند

تا 25 شتر هر 5 شتر يك گوسفند

26 شتر يك شتر

6 گاو 30 گاو يك گوسالۀ يك ساله

7 گوسفند 40 گوسفند يك گوسفند

8 طلا 15 مثقال 140

9 نقره 105 مثقال 140

يادآوري: شتر، گاو و گوسفند، نصابهاي ديگري نيز دارد كه براي آشنايي با آنها مي توانيد به رسالۀ توضيح المسائل، مسائل 1932- 1918، مراجعه كنيد.

احكام زكات

مسألۀ 392- اگر حيوان در تمام سال از علف بيابان بچرد، زكات آن واجب است. پس اگر در تمام سال يا مدتي از آن، از علف چيده شده يا كاشته شده بخورد، زكات ندارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 148

مسألۀ 393- زكات طلا و نقره در صورتي واجب است كه به صورت سكّه اي باشد كه معاملۀ با آن رواج دارد، بنابراين آنچه امروزه بانوان به عنوان زيور استفاده مي كنند، زكات ندارد.

مسألۀ 394- پرداخت زكات از عبادات است و بايد آنچه مي پردازد به نيّت زكات و با قصد قربت باشد.

مصرف زكات

مسألۀ 395- مصرف زكات هشت مورد است كه مي توان آن را در تمام يا برخي از اين موارد مصرف كرد و برخي از آن موارد بدين قرار است:

فقير و مسكين.

غير مسلماني كه اگر به آنها زكات داده شود، به دين اسلام مايل مي شوند يا در جنگ به مسلمانان كمك مي كنند.

در راه خدا؛ يعني در كارهايي كه نفع آن به عموم مسلمانان مي رسد و آنچه براي اسلام نفع داشته باشد؛ مانند ساختن جاده، پل و مسجد. «1»

______________________________

(1). براي آشنايي با ساير موارد زكات، مي توانيد به رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ شماره 1933 مراجعه نماييد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 149

احكام خريدوفروش

اشاره

مسألۀ 396- ياد گرفتن احكام معامله، به مقداري كه مورد احتياج مي باشد، واجب است.

مسألۀ 397- فروختن و اجاره دادن خانه يا وسيله اي ديگر براي استفادۀ حرام، حرام است.

مسألۀ 398- خريدوفروش، نگهداري، نوشتن، خواندن روزنامه ها، مجلّات و كتابهاي گمراه كننده، و درس دادن اين گونه كتاب ها، حرام است، مگر در صورتي كه، فروشنده بداند خريدارِ صاحب صلاحيت، آن را براي هدفي صحيح، مثل

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 150

پاسخ به اشكالات خواهان است.

مسألۀ 399- فروختن جنسي كه با چيز ديگر مخلوط است، در صورتي كه آن شي ء معلوم نباشد و فروشنده هم به خريدار نگويد، حرام است؛ مثلًا شير را با آب مخلوط كند و بفروشد.

(اين عمل را غشّ در معامله مي گويند).

مسألۀ 400- در معامله بايد خصوصيات جنسي كه خريدوفروش مي كنند معلوم باشد، ولي گفتن خصوصياتي كه گفتن و نگفتن آنها تأثيري در ميل و رغبت مردم نسبت به آن كالا ندارد، لازم نيست.

مسألۀ 401- خريدوفروش دو كالاي همجنس- كه با وزن يا پيمانه مي فروشند- به زيادتر «رِبا» و حرام است؛ مثلًا

يك تُن

گندم بدهد و يك تن و 200 كيلوگرم بگيرد.

مسألۀ 402- مستحب است فروشنده در قيمت بين مشتريها فرق نگذارد و در قيمت جنس سختگيري نكند و درخواست بهم زدن معامله را بپذيرد.

مسألۀ 403- قسم خوردن در معامله اگر راست باشد مكروه، و اگر دروغ باشد حرام است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 151

بهم زدن معامله

مسألۀ 404- در برخي موارد فروشنده يا خريدار مي تواند معامله را بهم بزنند كه از جمله آنهاست:

* خريدار يا فروشنده گول خورده باشد.

* در هنگام معامله قرارداد كرده اند كه تا مدت معيني، هر دو يكي از آنها بتوانند معامله را بهم بزنند؛ مثلًا هنگام خريدوفروش بگويند، هر كس پشيمان شد تا سه روز ديگر مي تواند پس بدهد.

* خريدار و فروشنده از محل معامله متفرق نشده باشند، مثلًا از صاحب مغازه كالايي را خريداري كرده، قبل از آنكه آن محل را ترك كند مي تواند آن را پس دهد.

* كالايي كه خريده است معيوب بوده و بعد از معامله بفهمد.

* فروشنده براي كالاي خود كه خريدار آن را نديده، خصوصياتي را بيان كرده و بعداً معلوم شود آنگونه نبوده است؛ مثلًا بگويد اين دفتر 200 برگ است، بعداً معلوم شود كمتر است.

مسألۀ 405- اگر بعد از معامله عيب مال را بفهمد و فوراً آن را بهم نزند، ديگر حق بهم زدن معامله را ندارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 152

قَرض

اشاره

قرض دادن از كارهاي مستحبي است كه در قرآن و روايات، راجع به آن سفارش فراوان شده است و قرض دهنده در روز قيامت پاداش بسياري خواهد داشت.

اقسام قرض

1- مدت دار: يعني هنگام قرض دادن مشخص شده است كه قرض گيرنده چه مواقع بدهي را بپردازد.

2- بدون مدت: قرضي كه زمان پرداخت، در آن مشخص نشده است.

احكام قرض

مسألۀ 406- اگر قرض مدت دار باشد، بنابر احتياط واجب، طلبكار نمي تواند پيش از تمام شدن آن مدت، طلب خود را درخواست كند.

مسألۀ 407- اگر قرض مدت دار نباشد، طلبكار هر وقت بخواهد، مي تواند طلب خود را درخواست كند.

مسألۀ 408- اگر طلبكار، طلب خود را درخواست كند؛ چنانچه بدهكار بتواند بدهي خود را بدهد، بايد فوراً بپردازد و اگر تأخير بيندازد، گناهكار است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 153

مسألۀ 409- اگر قرض دهنده شرط كند كه پس از مدتي، مثلًا يك سال ديگر، زيادتر بگيرد، و يا كاري براي او انجام دهد، ربا و حرام است، مثلًا يكصد هزار تومان بدهد و شرط كند كه پس از يك سال يكصد و بيست هزار تومان بگيرد.

مسألۀ 410- اگر قرض دهنده شرط نكرده باشد كه زيادتر بگيرد ولي خود بدهكار زيادتر از آنچه قرض كرده پس بدهد، اشكال ندارد، بلكه مستحب است.

امانتداري

اشاره

اگر انسان مال خود را به كسي بدهد و بگويد نزد تو امانت باشد و او هم قبول كند، بايد به احكام امانتداري عمل كند.

احكام امانتداري

مسألۀ 411- كسي كه نمي تواند از امانت نگهداري كند، جايز نيست چيزي را به امانت قبول كند.

مسألۀ 412- كسي كه چيزي را امانت مي گذارد، هر وقت بخواهد مي تواند آن را پس بگيرد و كسي كه امانت را قبول مي كند، هر وقت بخواهد، مي تواند آن را به صاحبش برگرداند.

مسألۀ 413- كسي كه امانت را قبول مي كند، اگر براي آن، جاي مناسبي ندارد، بايد جاي مناسبي تهيه كند؛ مثلًا اگر

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 154

امانت، پول است و در خانه نمي تواند نگهداري كند، به بانك بسپارد.

مسألۀ 414-/ امانتدار بايد طوري از امانت نگهداري كند، كه مردم نگويند در امانت خيانت و يا در نگهداري آن كوتاهي كرده است.

مسألۀ 415- اگر امانت مردم از بين برود:

الف: اگر امانتدار در نگهداري آن كوتاهي كرده باشد؛ بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.

ب: اگر در نگهداري آن كوتاهي نكرده و بطور اتفاقي آن مال از بين رفته؛ مثلًا سيل برده، امانتدار ضامن نمي باشد و لازم نيست عوض آن را بدهد.

مسألۀ 416- امانتدار نمي تواند از امانت استفاده كند، مگر با اجازۀ صاحب آن.

عاريه

عاريه آن است كه انسان مال خود را به ديگري بدهد كه از آن استفاده كند و در عوض، چيزي هم از او نگيرد؛ مثل آن كه دوچرخۀ خود را به كسي بدهد تا به منزل برود و برگردد.

مسألۀ 417- كسي كه چيزي عاريه داده، هر وقت بخواهد مي تواند آن را پس بگيرد و كسي هم كه عاريه كرده، هر وقت

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 155

بخواهد مي تواند آن را پس بدهد.

مسألۀ 418- اگر مالي را كه عاريه كرده از بين برود يا معيوب شود: اگر در نگهداري از آن كوتاهي،

و يا در استفادۀ از آن زياده روي نكرده، ضامن نيست. ولي اگر در نگهداري آن كوتاهي كرده و يا در استفاده از آن زياده روي كرده باشد، بايد خسارت آن را بپردازد.

مسألۀ 419- اگر قبلًا شرط كرده باشند كه هرگونه خسارت بر آن مال وارد شود عاريه كننده ضامن است، بايد آن خسارت را بپردازد.

اشياء پيداشده

مسألۀ 420- اگر شخصي چيزي پيدا كند ولي بر ندارد، وظيفه خاصي بر عهده اش نمي آيد.

مسألۀ 421- اگر چيزي پيدا كند و بر دارد، احكام خاصي دارد به اين شرح:

اگر قيمت آن كمتر از 6/ 12 نخود نقرۀ سكه دار «1» است و صاحب آن معلوم نباشد مي تواند براي خودش بردارد، ولي هر وقت صاحبش پيدا شد، بنابر احتياط واجب بايد عوض آن

______________________________

(1). قيمت 6/ 12 نخود نقره سكه دار، هم اكنون در بازار در حدود 1000 ريال است (بهار 1377 هجري شمسي).

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 156

را به او بدهد.

اگر قيمت آن كمتر از 6/ 12 نخود نقرۀ سكه دار نيست و نشانه اي دارد كه مي تواند با آن صاحبش را پيدا كند، اگر تا يك سال طوري اعلام كند كه مردم بگويند «اعلام كرده»، كافيست و چنانچه تا يك سال اعلام كرد و صاحبش پيدا نشد، مي تواند به قصد آنكه: «هرگاه صاحبش پيدا شد به او بدهد» براي خودش بردارد، ولي احتياط مستحب آن است كه از طرف صاحبش به فقير غير سيّد صدقه بدهد.

مسألۀ 422- اگر مي داند، اعلام كردن فايده ندارد و يا از پيدا شدن صاحبش نااميد است، اعلام لازم نيست، ولي نمي تواند آن را براي خودش بردارد.

عوض شدن كفش

مسألۀ 423- اگر كفش انسان را ببرند و كفش ديگري به جاي آن مانده باشد، چنانچه مي داند كفشي كه مانده، مال كسي است كه كفش او را برده، و بداند كه عمداً برده است، و دسترسي به او ندارد، مي تواند آن را به جاي كفش خودش بردارد، ولي اگر قيمت آن كفش بيشتر از قيمت كفش خودش باشد، و از پيدا شدن صاحبش نااميد شود، بنابر احتياط واجب بايد،

با اجازۀ حاكم شرع، از طرف او به فقير غير سيّد

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 157

صدقه بدهد.

مسألۀ 424- اگر كسي كه كفش او را برده، عمداً نبرده باشد يا احتمال مي دهد، كفشي كه مانده، مال كسي نيست كه كفش او را برده، و دسترسي به او نيست، بايد صاحبش را جستجو كند و چنانچه از پيدا كردن وي نااميد شود، بنابر احتياط واجب با اجازۀ حاكم شرع از طرف صاحبش به فقير غير سيّد صدقه بدهد.

غَصب

غصب آن است كه انسان، به ناحق و از روي ظلم و ستم، بر اموال ديگران يا حقوق آنان مسلط شود.

غصب از گناهان بزرگ است و انجام دهندۀ آن در قيامت، به عذابي سخت، گرفتار مي شود.

مسألۀ 425- اگر انسان چيزي را غصب كند، علاوه بر آنكه كار حرامي كرده، بايد آن را به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود، بايد عوض آن را به او بدهد.

مسألۀ 426- اگر چيزي را كه غصب كرده، خراب كند، بايد تفاوت قيمت آن را هم بدهد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 158

مسألۀ 427- اگر چيزي را كه غصب كرده، تغييري در آن داده كه از اولش بهتر شده باشد، مثل اينكه دوچرخه را تعمير كرده، اگر صاحب مال بگويد، آن را به همين صورت بده، بايد به او بدهد، و نمي تواند براي زحمتي كه كشيده مزد بگيرد، و حق ندارد آن را تغيير دهد كه مثل اولش بشود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 159

خوردن و آشاميدن

اشاره

خداوند بزرگ براي استفادۀ انسانها، طبيعت زيبا و تمام حيوانات و ميوه ها و سبزيجات را در اختيار آنها قرار داده است، تا از آنها براي خوردن و آشاميدن و پوشاك و مسكن و ساير نيازهاي خود بكار گيرند، ولي براي حفظ جان انسانها و سلامتي جسم و روح آنها و بقاي نسلها و احترام به حقوق ديگران، قوانين و مقرراتي قرار داده است كه در اين قسمت با برخي از آنچه كه در رابطه با خوراكيها و آشاميدنيها آشنا مي شويد:

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 160

مسألۀ 428- خوردن چيزي كه براي انسان ضرر دارد، حرام است.

مسألۀ 429- خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است.

مسألۀ 430- خوردن گِل حرام

است.

مسألۀ 431- خوردن كمي از تربت سيد الشهداء عليه السلام براي شفا از بيماري اشكال ندارد.

مسألۀ 432- بر هر مسلماني واجب است مسلمان ديگري را كه نزديك است از گرسنگي يا تشنگي بميرد، نان و آب داده و از مرگ نجات دهد.

آداب غذا خوردن

مسألۀ 433- اين كارها در رابطه با غذا خوردن مستحب است:

1- دستها را قبل از غذا و پس از آن بشويد.

2- در اوّل غذا «بسم اللّٰه» و در پايان «الحمد للّٰه» بگويد.

3- با دست راست غذا بخورد.

4- لقمه را كوچك بر دارد.

5- غذا را خوب بجود.

6- ميوه را پيش از خوردن با آب بشويد.

7- اگر چند نفر سر سفره نشسته اند، هر كسي از غذاي جلوي خودش بخورد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 161

8- ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن كند و بعد از همه دست بكشد.

مسألۀ 434- اين كارها در رابطه با غذا خوردن مكروه است:

1- در حال سيري غذا خوردن.

2- پرخوري (زياد غذا خوردن).

3- نگاه كردن به صورت ديگران هنگام غذا خوردن.

4- خوردن غذاي داغ.

5- فوت كردن به غذايي كه مي خورد.

6- پاره كردن نان با كارد.

7- گذاشتن نان زير ظرف غذا.

8- دور انداختن ميوه، پيش از آنكه كاملًا آن را بخورد.

آداب آب نوشيدن

مسألۀ 435- در نوشيدن آب اين امور مستحب است:

1- در روز، ايستاده آب بخورد.

2- پيش از آشاميدن آب «بسم اللّٰه» و بعد از آن «الحمد للّٰه» بگويد.

3- به سه نفس آب بياشامد.

4- پس از آشاميدن آب، حضرت امام حسين عليه السلام و خاندان و ياران او را ياد و قاتلان ايشان را لعن كند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 162

مسألۀ 436- در نوشيدن آب اين امور مكروه است:

1- زياد آشاميدن.

2- آشاميدن آب بعد از غذاي چرب.

3- با دست چپ آب نوشيدن.

4- در شب، ايستاده آب نوشيدن.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 163

احكام سر بريدن حيوان

اشاره

مسألۀ 437- اگر چهار رگ بزرگ گردن حيوان حلال گوشت را از پايين برآمدگي زير گلو با شرايطي كه خواهد آمد، بطور كامل ببرند، گوشت آن پاك و حلال خواهد بود.

شرايط سر بريدن حيوان

مسألۀ 438- سر بريدن حيوان پنج شرط دارد:

* كسي كه سر حيوان را مي برد، مسلمان باشد.

* سر حيوان را با ابزار آهني ببرند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 164

* هنگام بريدن، صورت و دست و پا و شكم حيوان رو به قبله باشد.

* هنگام سر بريدن حيوان، نام خدا را ببرد، و اگر تنها «بسم اللّٰه» را بگويد كافي است.

* حيوان پس از سر بريدن حركتي بكند كه معلوم شود زنده بوده است.

شكار با اسلحه

مسألۀ 439- اگر حيوان حلال گوشت وحشي را با شرايطي كه بيان مي شود، با اسلحه شكار كنند، پاك و حلال خواهد بود:

* اسلحۀ شكار، مثل كارد و شمشير برنده باشد، يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه به سبب تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند.

* كسي كه حيوان را شكار مي كند، مسلمان باشد.

* اسلحه را براي شكار به كار ببرد. پس اگر جاي ديگر را نشانه بگيرد و بطور اتفاقي به حيوان بخورد، حلال نيست.

* هنگام بكار بردن اسلحه (مثلًا هنگام رها كردن تير) نام خدا را ببرد.

* پس از زدن حيوان، با شتاب به سوي حيوان برود، و

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 165

هنگامي به حيوان برسد، كه مرده باشد و يا به مقدار سر بريدن آن وقت نباشد، بنابراين اگر هنوز نمرده، و وقت براي سر بريدن آن باشد ولي سر آن را نبرد، تا بميرد حرام است.

صيد ماهي

مسألۀ 440- اگر ماهي پولك دار را زنده از آب بگيرند و بيرون آب بميرد، پاك و خوردن آن حلال است، ولي اگر در آب بميرد گرچه بدنش پاك است، ولي خوردن آن حرام مي باشد.

مسألۀ 441- ماهيهايي كه پولك ندارند، اگر چه زنده از آب بگيرند و بيرون آب بميرند، حرام است.

مسألۀ 442- كسي كه ماهي را صيد مي كند، لازم نيست مسلمان باشد، و لازم نيست نام خدا را ببرد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 166

نگاه كردن

اشاره

يكي از نعمت هاي الهي، قدرت بينايي است، انسان بايد از اين نعمت بزرگ در راه كمال و ترقّي خود و همنوعانش استفاده كند، و آن را از نگاه به نامحرمان بازدارد، گرچه نگاه به طبيعت و زيبايي هاي آن، اگر تجاوز به حقوق ديگران نباشد، اشكال ندارد، ولي حفظ ديده از نگاه به ديگران و حفظ خود از نگاه نامحرمان، احكام خاصي دارد كه در اين بخش به برخي از آنها مي پردازيم:

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 167

مَحرم و نامحرم

مسألۀ 443- محرم كسي است كه در نگاه به او، محدوديتي كه نسبت به ساير افراد هست نمي باشد و ازدواج با او نيز حرام است.

مسألۀ 444- اين افراد بر پسرها و مردان محرمند:

* مادر و مادر بزرگ.

* دختر و دختر فرزند (نوه).

* خواهر.

* خواهرزاده (دختر خواهر).

* برادرزاده (دختر برادر).

* عمّه (عمۀ خودش و عمۀ پدر و مادرش).

* خاله (خالۀ خودش و خالۀ پدر و مادرش).

اين دسته از افراد به سبب خويشاوندي نَسَبي با هم محرمند و گروهي ديگر هم به سبب ازدواج بر پسرها و مردها محرم مي شوند، از جمله آنهاست:

* همسر.

* مادر زن و مادر بزرگ او.

* زن پدر (نامادري).

* زن پسر (عروس).

* زن برادر و خواهر زن نامحرمند.

مسألۀ 445- اين افراد بر دخترها و زنان محرمند:

* پدر و پدر بزرگ.

* پسر و پسر فرزند (نوه).

* برادر.

* خواهرزاده (پسر خواهر).

* برادر زاده (پسر برادر).

* عمو (عموي خودش و عموي پدر و مادرش).

* دايي (دايي خودش و دايي پدر و مادرش).

اين دسته از افراد به سبب خويشاوندي نَسَبي محرم هستند و گروهي ديگر هم به سبب ازدواج بر دخترها و بانوان محرم مي شوند، از جمله آنهاست:

* شوهر.

* پدر شوهر و

پدربزرگ شوهر.

* شوهر دختر (داماد).

شوهر خواهر و برادر شوهر محرم نيستند.

بجز افرادي كه بيان شد، ممكن است كسان ديگري نيز به سبب ازدواج، با شرايط خاصي بر يكديگر محرم شوند كه در كتابهاي مفصل فقهي آمده است.

مسألۀ 446- اگر زني با شرايطي كه در كتابهاي فقهي آمده است، بچه اي را شير دهد، آن بچه بر آن زن و افراد ديگر

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 169

محرم مي شود كه جهت آشنايي بيشتر مي توانيد به رسالۀ توضيح المسائل، مسألۀ 2483 مراجعه كنيد.

نگاه به ديگران

مسألۀ 447- بجز زن و شوهر، نگاه كردن هر فرد انساني به فرد ديگر، اگر براي لذّت بردن باشد حرام است، خواه همجنس باشد، مانند: نگاه مرد به مرد ديگر، و يا غير همجنس، مانند: نگاه مرد به زن، و خواه از محارم باشد و يا غير محارم و به هر جاي بدن باشد، همين حكم را دارد.

مسألۀ 448- پسرها و مردان مي توانند به تمام بدن زناني كه بر آنها محرم هستند، بجز عورت، بدون قصد لذّت بردن نگاه كنند.

مسألۀ 449- پسرها و مردان نمي توانند به بدن و موي زن نامحرم نگاه كنند.

مسألۀ 450- دخترها و بانوان مي توانند بدون قصد لذّت بردن، به سر و صورت و گردن مرد نامحرم به مقداري كه بطور متعارف نمي پوشانند، نگاه كنند.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 170

ازدواج

مسألۀ 451- كسي كه به واسطه نداشتن همسر به حرام مي افتد؛ مثلًا به نامحرم نگاه مي كند، واجب است ازدواج كند.

مسألۀ 452- در ازدواج بايد صيغۀ مخصوص آن خوانده شود و تنها راضي بودن دختر و پسر و علاقه داشتن كافي نيست، بنابراين، خواستگاري تا زماني كه صيغۀ ازدواج خوانده نشده، سبب محرم شدن نيست و با ساير زنان نامحرم تفاوتي ندارد.

مسألۀ 453- اگر يك حرفِ عقد ازدواج، غلط خوانده شود، كه معناي آن عوض شود، عقد باطل است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 171

احكام سلام كردن

اشاره

مسألۀ 454- سلام كردن به ديگران مستحب، ولي جواب آن واجب است.

مسألۀ 455- سلام كردن به كسي كه در حال خواندن نماز مي باشد، مكروه است.

مسألۀ 456- اگر كسي به نمازگزار سلام كند، بايد همانطور كه او سلام كرده جواب دهد؛ مثلًا اگر گفته: «سلام عليكم»، در جواب بگويد: «سلام عليكم» ولي در جواب «عليكم السلام»، بنا بر احتياط واجب، بايد بگويد: «سلام عليكم».

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 172

مسألۀ 457- كسي كه نماز مي خواند، جايز نيست به ديگران سلام كند.

مسألۀ 458- سلام را بايد فوراً جواب دهد.

مسألۀ 459- اگر دو نفر، همزمان به يكديگر سلام كند، بر هر يك واجب است كه جواب سلام ديگري را بدهد.

مسألۀ 460- سلام كردن به كافر مكروه است، و اگر او به مسلماني سلام كند، احتياط واجب آن است كه در جواب بگويد: «عليك» و يا فقط بگويد: «سلام».

آداب سلام كردن

مسألۀ 461- مستحب است: سواره به پياده، ايستاده به نشسته، گروه اندك به گروه زياد و كوچك به بزرگ سلام كند.

مسألۀ 462- مستحب است، در غير نماز، جواب سلام را بهتر بدهد، پس اگر كسي بگويد: «سلام عليكم»، مستحب است در جوابش بگويد: «سلام عليكم و رحمة اللّٰه».

مسألۀ 463- سلام كردن مرد به زن، مكروه است، مخصوصاً به زن جوان.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 173

احكام قرآن

اشاره

مسألۀ 464- قرآن هميشه بايد پاك و تميز باشد و نجس كردن خط و ورق قرآن، حرام است، و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب بكشند.

مسألۀ 465- اگر جلد قرآن نجس شود و بي احترامي به قرآن باشد، بايد آن را آب بكشند.

لمس كردن خطوط قرآن

مسألۀ 466- رساندن جايي از بدن به نوشتۀ قرآن، براي

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 174

كسي كه وضو ندارد حرام است.

مسألۀ 467- در لمس نوشتۀ قرآني، فرقي بين آيات و كلمات بلكه حروف و حتي حركات آن نيست.

مسألۀ 468- در چيزي كه قرآن بر آن نوشته شده است، بين كاغذ و زمين و ديوار و پارچه فرقي نيست.

مسألۀ 469- در نوشتۀ قرآني فرقي نيست كه با قلم نوشته شده باشد يا چاپ يا گچ و يا چيز ديگر.

مسألۀ 470- اگر نوشتۀ قرآني در قرآن هم نباشد، لمس آن حرام است. پس اگر آيه اي از قرآن در كتاب ديگري نوشته شده باشد، بلكه اگر كلمه اي از آن در كاغذي باشد، يا نصف كلمه اي از آن برگ قرآن يا كتاب ديگري بريده شده باشد، بازهم لمس آن بدون وضو حرام است.

مسألۀ 471- موارد زير، لمس نوشتۀ قرآن به حساب نمي آيد و حرام نمي باشد:

* لمس آن از پشت شيشه، يا پلاستيك.

* لمس ورق قرآن و جلد آن و اطراف نوشته ها، گرچه مكروه است.

* لمس ترجمۀ قرآن به هر لغتي باشد، مگر اسم خداوند كه به هر لغتي باشد، لمس آن براي كسي كه وضو ندارد، حرام است، مانند كلمۀ «خدا».

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 175

مسألۀ 472- كلماتي كه مشترك بين قرآن و غير قرآن است مانند «مؤمن»، «الذين» اگر نويسنده به قصد قرآن نوشته باشد، لمس آن

بدون وضو حرام است.

مسألۀ 473- لمس خطوط قرآن بر جُنب، حرام است.

مسألۀ 474- انسان جُنب نبايد سوره هاي سجده دار قرآن را بخواند، (توضيح آن در مسألۀ 111 گذشت).

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 176

قَسَم خوردن

مسألۀ 475- اگر كسي به يكي از اسامي خداوند عالم مانند «خدا» و «اللّٰه» قسم بخورد كه كاري را انجام دهد، يا ترك كند، مثلًا سوگند بخورد كه دو ركعت نماز بخواند، واجب است به آن عمل كند.

مسألۀ 476- اگر عمداً به سوگندي كه خورده است عمل نكند، بايد كفّاره بدهد و كفّاره آن يكي از اين سه چيز است: * آزاد كردن يك برده.

* سير كردن ده فقير.

* پوشاندن ده فقير.

و اگر هيچ كدام از اينها را نتواند انجام دهد، بايد سه روز روزه بگيرد.

مسألۀ 477- كسي كه قسم مي خورد، اگر حرف او راست باشد، قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان بزرگ است.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 177

مسائل گوناگون

مسألۀ 478- اگر انسان به صورت كسي سيلي يا چيز ديگري بزند، بطوري كه صورت او سرخ شود، بايد 5/ 1 مثقال شرعي طلاي سكه دار، بدهد و اگر كبود شود، سه مثقال، و اگر سياه شود شش مثقال، و هر مثقال شرعي، 18 نخود، است.

مسألۀ 479- اگر جاي ديگر بدن كسي- غير از صورت- را به واسطۀ زدن، سرخ يا كبود يا سياه كند، بايد نصف آنچه در مسألۀ قبل گفته شد، بدهد.

مسألۀ 480- كشتن حيواني كه اذيّت مي رساند و مال كسي

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 178

نيست؛ مانند مار و عقرب، اشكال ندارد.

مسألۀ 481- اگر چيزي را به صنعتگري بدهند كه درست كند و صاحبش نيايد آن را ببرد، چنانچه صنعتگر جستجو كند و از پيدا كردن صاحب آن نااميد شود، بايد بنابر احتياط با اجازۀ حاكم شرع آن را به نيّت صاحبش به فقير غير سيد صدقه بدهد. مسألۀ 482-

ديواري كه مال دو نفر است؛ مانند ديوار مشترك بين دو منزل، هيچ كدام آنان حق ندارد بدون اجازۀ شريك ديگر، آن را بسازد، يا سر تيرآهن و مانند آن را بر ديوار بگذارد يا به ديوار ميخ بكوبد، ولي كارهايي كه معلوم است شريك راضي است؛ مانند تكيه دادن به ديوار و لباس انداختن روي آن اشكال ندارد، اما اگر شريك او بگويد: به اين كارها راضي نيستم، انجام اينها هم جايز نيست.

مسألۀ 483- اگر ريشۀ درخت همسايه در ملك (زمين، باغ، خانه و … ) انسان بيايد، صاحب ملك مي تواند از صاحب درخت بخواهد كه ريشۀ درخت را برگرداند، يا قطع كند و در صورتي كه صاحب درخت اين كار را نكرد، خودش مي تواند از آن جلوگيري كند و چنانچه ضرري هم از ريشۀ درخت به او برسد، مي تواند از صاحب درخت بگيرد.

مسألۀ 484- درخت ميوه اي كه شاخۀ آن از ديوار باغ

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 179

بيرون آمده، اگر انسان نداند صاحبش راضي است يا نه، نمي تواند از ميوۀ آن بچيند، و اگر ميوۀ آن روي زمين هم ريخته باشد نمي تواند آن را بردارد، مگر آن باغ در كنار راه باشد، كه عابرين- با شرايطي كه در كتابهاي مفصل فقهي آمده است-/ مي توانند از آن استفاده كنند.

مسألۀ 485- جايزه اي را كه بانك به بعضي از كساني كه در صندوق پس انداز پول مي گذارند مي دهد، در صورتي كه شرط نكرده باشند كه چيزي بدهد و بانك براي تشويق مردم از خودش بدهد و ضرر آن به كسي نرسد، حلال است.

مسألۀ 486- تراشيدن ريش حرام است و ماشين كردن آن نيز، اگر مثل تراشيدن باشد، حرام است و در

اين حكم، تمام مردم يكسانند و حكم خدا به سبب مسخرۀ مردم تغيير نمي كند، پس از كسي هم كه تازه بالغ شده، يا اگر ريش نتراشد مردم او را مسخره مي كنند، چنانچه ريش بتراشد، يا طوري ماشين كند كه مثل تراشيدن باشد، حرام است.

مسألۀ 487- استمنا كردن حرام است، يعني انسان با خود، كاري كند كه مني از او بيرون آيد.

مسألۀ 488- آوازي كه مخصوص مجالس لهو و بازيگري است، غنا و حرام مي باشد، و اگر نوحه يا روضه يا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است، ولي اگر آن را با صداي خوب

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 180

بخوانند كه غنا نباشد، اشكال ندارد.

مسألۀ 489- بازي با شطرنج و پاسور، چه همراه با برد و باخت باشد، و چه نباشد، حرام است.

مسألۀ 490- دست زدن و كف زدن در مجالس جشن و سخنراني اگر براي تشويق امر مشروع (جايز) باشد و همراه با حرام ديگري نباشد و به صورت لهو نيز نباشد، اشكال ندارد؛ و سزاوار آن است كه تشويق، همراه با تكبير و صلوات باشد.

مسألۀ 491- رقصيدن زن در مجالس زنانه يا مرد در مجالس مردانه حرام است، ولي رقص زن براي شوهرش، اشكال ندارد.

مسألۀ 492- سينه زدن در كوچه و خيابان، با توجّه به عبور زنان، در صورتي كه سينه زن، پيراهن پوشيده باشد، اشكال ندارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 183

«نمايۀ واژه ها»

احوط مطابق با احتياط

استطاعت توانايي انجام فريضۀ حج از نظر بدن، مال و راه.

تجافي نيم خيز نشستن، نيم خيز نشستن مأمومي كه به ركعت اول نماز جماعت نرسيده، در حال تشهد خواندن امام.

تخلّي خالي كردن، به بيت الخلاء رفتن، بول و غايط كردن.

تمكن توانايي مالي

احكام نوجوانان

(صافي)، ص: 184

حرج مشقّت، سختي

خون جهنده دار حيواني كه وقتي رگ آن را ببرند، خون از آن با فشار بيرون مي آيد. ذبح شرعي كشتن حيوانات با رعايت ضوابط شرعي (سگ و خوك و بعضي از حيوانات ديگر قابل ذبح شرعي نيستند).

ذمّي كافران اهل كتاب- مانند يهود و نصاري- كه در بلاد مسلمين زندگي مي كنند و در مقابل تعهدشان نسبت به رعايت قوانين اجتماعي اسلام از امنيت و حمايت حكومت اسلامي برخوردارند.

سال خمسي يك سال تمام كه با نخستين رسيدگي انسان به حساب اموال خود براي تخميس آن شروع مي شود و بايد هر سال همان تاريخ را مبدأ رسيدگي مجدد قرار دهد.

شاخص چوب يا چيز ديگري كه براي تعيين وقت ظهر در زمين نصب مي كنند.

ضامن عهده دار، بر عهده گيرنده

ضرورت ناچاري، اضطرار، حتميت

طهارت پاكي، حالتي معنوي كه در نتيجه وضو، غسل يا تيمم در انسان حاصل مي شود.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 185

عاجز ناتوان، درمانده

عادت ماهيانه حيض، قاعدگي

عمداً از روي قصد، كاري را كه با علم و آگاهي انجام دهد.

عَورَت آنچه انسان از ظاهر كردنش حيا مي كند. (كنايه از عضو جنسي زن و مرد).

عهد پيمان. تعهد انسان در برابر خداوند با صيغه مخصوص براي انجام كار پسنديده يا ترك ناپسند.

غُسل شستشو. شستشوي بدن با كيفيت مخصوص.

غِش خيانت، مخلوط كردن پنهاني جنس كم بها با گرانبها به منظور فريب مردم.

فجر سپيدۀ صبح

فرادا نمازي كه انسان بطور انفرادي و نه به جماعت گزارد.

فقير محتاج. كسي كه مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد و چيزي هم ندارد كه بطور روزانه بتواند هزينۀ زندگيش را تأمين كند.

محتلم كسي كه در حال خواب از او مني خارج شود.

مَحْرَم بستگان نزديك انسان كه ازدواج با

آنها حرمت ابدي دارد.

احكام نوجوانان (صافي)، ص: 186

مخرج بول و غائط محل طبيعي خروج ادرار و مدفوع.

نافله نماز مستحبي

نوافل يوميه نمازهاي مستحبي روزانه كه هر شبانه روز 34 ركعت و در جمعه 38 ركعت است.

وديعه امانت

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109